Allure 2020 interview

مصاحبه ی جونگی با Allure

ادامه…

س:عالیه که دوباره میبینمتون
چقدر گذشته؟ تقریبا سه سال شده؟ کی بود رفتیم کانادا؟

س:حالا که حرفش شد،من هنوزم به وضوح اینو از عکسبرداریمون در کانادا یادمه.به ما گفتن که این یه منطقه ی خشک مثل بیابونه، اما ناگهان بارون شروع شد و همه گیج شده بودن. اما تو گفتی که خوبی و اهمیتی نمیدی؛ که مهم نیست اگه توی بارون عکسبرداری کنیم یا یا اگه بیشتر صبر کنیم.به عنوان یه ویرایشگر بنظرم این خیلی اطمینان بخش بود.
اینطوری نبود که‌ تنها من توی بارون گیر‌ افتادم. همه ممکنه که طی عکسبرداری به همون اندازه تحت تاثیر بارون قرار گرفته باشه. فقط اون موقع فکر کردم،این حس رو داشتم که‌ این عکس های میتونن عالی از اب در بیان. اون عکس ها یکی از ۵ تای محبوب بین طرفدار هامه.

س:عنوان عکسبرداری سال ۲۰۱۶ :”خوش اومدی بهار، ارزو میکنم خوش شانس‌باشی” بود و سریالتون معروف و محبوب شد.
اون یکی‌ هم جز ۵ تای محبوب بین طرفدارامه. درست قبل از شروع فیلمبرداری <عاشقان ماه،قلب سرخ:ریو> بود. من نگران بودم چون یکم وزن کم کرده بودم، اما عکس ها خیلی عالی شدن. <Allure> هرگز ناامید نمیکنه. امروز از لحظه ای که‌ وارد استودیو شدم ، روحیم بالا رفته.

س:نمیتونم چیزی بگم اگه‌ دارین حقیقت رو میگین واقعا بخاطر شنیدنش سپاسگذارم. (میخنده) به هر حال، من شما‌ رو ده ساله میشناسم، اما هیچ وقت تغییر نمیکنی.مهم نیست کجا هستی، همیشه سر صحنه با بقیه پرشور و مهربون رفتار میکنی و هنوزم هیچ خبری از ازدواجت نیست.
چیزی ندارم بگم که… اینطوری نیست که نخوام ازدواج کنم خیلی درباره ی ازدواج کردن سوال میپرسم و همچنین خیلی بهش فکر میکنم اما…

س:وقتی به یه سن خاص رسیدین براتون اتفاق نیوفتاد که این فقط درباره ی شما نیست که نمیخواین ازدواج کنین،بلکه اینطوریه که نمیتونین ازدواج کنین؟
بله دقیقا من شروع کردم به فکر کردن که ممکنه من قادر به ازدواج نباشم، اما میخوام وقتی کسی رو که مقدر شده باهاش ملاقات کنم پیدا کردم، ازدواج کنم. الان بیشتر و بیشتر دربارش فکر میکنم که‌ سریال اخرم باعث شد گرمای یه خانواده رو حس کنم.

س:وقتی اولین بار گل‌اهریمنی رو توی تلویزیون دیدم شما از بالکن اپارتمان اویزون بودین.
با خودت فکر کردی ‘این ادم دوباره داره این کار رو میکنه’ نکردی؟ وقتی که‌ فیلمبرداری شروع میشه من اینطوری فکر نمیکنم که‌ این بدن مال منه. من صحنه ها رو توی سه بخش فیلمبرداری کردم: من درواقع از یه اپارتمان واقعی اویزون بودم هم از داخل خونه‌ فیملبرداری کردیم و یکبار هم از خارج خونه‌ در فضایی که‌ ایجاد کرده بودیم فیلمبرداری رو انجام دادیم.

س:بعد از اون سریال رو توی وقت پخش خودش نگاه کردم، از نگاه یه بیننده فکر کردم که این یه سریال عالیه. از نقطه نظر یه بازیگر نظرتون چیه؟
من تاحالا همچنین سریال عالی کار نکرده بودم.میدونم که هربار نمیتونم با کارم راضی بشم اما این پروژه ایه که هدف خاصم کامل شد.

س:هدف خاصتون؟ اون چی بود؟
انجام پروژه ای که که تا اخر بتونم روی اون تمرکز کنم و بیننده ها رو کنجکاو نگه‌ دارم.همیشه هدفم این بوده که‌ یه پروژه ای انجام بدم که‌ هم بتونم بیننده ها رو متقاعد کنم هم برای خودم با معنی و مفهوم باشه. عوامل مختلفی نیازه تا به خوبی با هم یکی بشن تا به نتیجه برسه پس همیشه خوب از اب در نمیاد.گاهی شما پریشان میشی و با یه نتیجه ی نا امید کننده تموم میشه، اما این سریال،کارگردان،تیم تولید همگی خیلی خوب با هم کار کردن و ما‌ همینطوری تا اخر ادامه دادیم. بخاطر اونها من احساس راحتی بیشتری کردم و تنها روی بازی خودم تمرکز کردم. اولش وقتی <گل‌اهریمنی> بهم پیشنهاد شد نمیخواستم قبول کنم چون بنظرم سخت بود.

س:چی بعد از اون شما رو متقاعد کرد؟
کارگردان برای مهارت های کارگردانیش خیلی معروفه.فکر کردم که من برای بیان عمق شخصیتم به اندازه ی کافی خوب نیستم، همچنین تجربه ی داشتن خانواده ی خودم رو نداشتم.(یعنی تا الان ازدواج نکرده و بچه نداشته). کارگردان هم کمی شک و تردید درباره ی من داشت، اما بعد از تماشای‌ تمام کار های من گفت متقاعد شده که‌ میتونه‌ یه ورژن جدید از لی جونگی رو نشون بده. اون گفت این سریال قطعا منحصر به فرد و سخته، اما میتونه یه پروژه ی خاص باشه که‌ ما با هم یه چیز خاص رو برجا بذاریم.

س: و همونطور که‌ ارزو داشت اون اتفاق افتاد
فکر میکنم کارگردان وقتی داشت برای یه مدت طولانی با نویسنده سریال رو اماده میکرد به این اعتماد به نفس رسید.اون به اندازه ی کافی اعتماد به نفس داشت که بتونه جنبه ی متفاوت ما رو بیرون بکشه و سریالی رو به بیننده ها نشون بده که قبلا هرگز ندیدن.درنهایت اون یه سریال عالی ساخت و به ما‌ ایمان داشت. دیدنش که به سختی تلاش میکرد تا همه چی رو با هم هماهنگ کنه یادم اورد که اون الکی “کارگردان کیم چول گیو” نشده.

س:ما برای این عکسبرداری و مصاحبه برای ماه اگوست صحبت کرده بودیم اما‌ شنیدم فیلمبرداری تاخیر داشته درسته؟
در اصل سریال برنامه ریزی شده بود که تا قبل از اواسط اگوست تموم بشه.اما ما کووید۱۹، یه فصل بارونی، و گردباد داشتیم در نتیجه بعد از ۷ ماه از سپتامبر فیلمبرداری تموم شد. اما من خوشحالم که‌ تونستیم در کنار تمام مشکلات به راحتی تمومش کنیم.

س:شاید بخاطر همینه که‌ بازیگر ها همچین شیمی عالی داشتن. شما با مون چه وون که نقش همسرتون رو داشت عالی بودین، اما شیمیتون با سو هیون وو که‌ نقش موجین رو بازی میکرد هم فوق العاده بود.
فکر میکنم هیون وو سهم بزرگی در تشکیل‌ شخصیت دو هیون سو در اوایل سریال داشت. البته که‌ این مهمه که بازیگر ها روی شخصیت خودشون تمرکز کنن، اما در پایان روز شما به واکنش بازیگر های همکارتون نیاز دارین که حمایت کنین و باعث درخشش اجرای شما‌ بشن و اون همچین کار عالی رو در این زمینه انجام داد. در شروع سریال من باید مثل یه روانی واقعی بنظر میرسیدم. اوایل هیون وو با واکنش های عالی به من خیلی در ساخت شخصیتم کمک کرد.در اوایل سریال قرار بود من چهره ی بی حالت داشته باشم و بی حس باشم، پس برای نشون دادن شخصیتم خیلی‌محدود بودم.

س:شما همیشه نقش هایی رو بازی میکنین که از نظر جسمی یا روحی رنج میکشن. حتی وقتی نقش یه شاهزاده رو داشتین.اینطور نیست که از درد و زنج لذت میبرین، مگه نه؟
الان،این مثل یه اعتیاده…(میخنده)اونها میگن شخصیت لی جونگی از خون،عرق و اشکه.فکر میکنم داشتن همیچین لقبی…خوبه. میخوام وقتی هنوز پر از شور و شوق ذهنی و جسمی هستم ،چیز هایی رو انجام بدم که‌بطور معمول بقیه سعی میکنن اسون بگیرنش.

س:یکبار دیگه،توی سریال کلی صحنه های فیزیکی سخت داشتین. اینکه از بدنتون اینطوری استفاده کنین مشکلی‌ ندارین؟من سر کار وقتی به اخر مهلتم میرسم کمر درد میگیرم.
عجیبه من مریض نمیشم…هنوز(میخنده) دهن به بدن حکومت میکنه. باید مدام به خودت یاد اوری کنی” من هنوز مثل‌ دهه ی بیست زندگیم هستم،فقط باید شروعش کنم، من دارم دوباره شروع میکنم.”

س:مثل مامانم حرف میزنی...
(میخنده) وقتی سر کار هستم میخوام سرگرم بشم و شاد باشم. بجای اینکه توی استرس غرق بشم و نتونم اون چیزی رو که‌ میخوام به مردم نشون بدم و بعدا حسرت بخورم، میخوام سر کار وقتی دارم تمام چیزی که دارم رو به مردم نشون میدم سرگرم بشم. اگر اینطوری بتونم کارکنان رو تشویق کنم اونوقت این یه برد برای هر دوی ماست.مراقبت از بدنتون هم مهمه.من دوسال خیلی سخت جوجیتسو تمرین کردم اما امسال مجبور شدم استراحت کنم. امسال نتونستم به اندازه ی کافی انجامش و بدم تا از بدنم مراقبت کنم.اما کاری از دستم برنمیاد همه زمان سختی رو پشت سر میزارن.

س:برای همینه تصور میشه که شما همیشه نقش های پرشور انتخاب میکنین و توی ارائه ی یه اجرای هیجان انگیز عالین. اما توی <گل‌اهریمنی> باید اینو متعادل نگه میداشتین.ازون نقش هایی نبود که‌ بازیگر لی جونگی‌بیشتر از همه بهش نیاز داشت؟
همه اطراف من میخواستن که همچین نقشی‌ رو انتخاب کنم. منم فکر کردم که بهش نیاز دارم. <گل‌اهریمنی> فشار زیادی روی من گذاشت، اما من میخواستم بزار یکم از اون اشتیاقی رو که داشتم، بره. اینبار سر صحنه هیچ مانیتوری رو چک نکردم. بجاش با انجام تمرین کافی سر صحنه روی تجلی و رشد بیشتر شخصیت درونم تمرکز کردم.

س:تمرین؟مثل‌یه بازی یا موزیکال؟
این درباره ی ساخت چیزهای مختلف قبل شروع فیلمبرداری براساس چیزیه که داخل فیلمنامه هستش. این وقتیه که بازیگر ها چیزهایی که قبل اومدن سر صحنه ی فیلمبرداری اماده میکنن رو امتحان میکنن. بطور معمول، ما تقریبا قبل از شروع فیلمبرداری واقعی روی جزئیات حرکاتمون کار میکنیم. اما ما توی این فیلم یه جورایی با تمرین در صحنه شکاف ها رو پر میکردیم، مثل‌ جدی بودن یا انجام کارا به درستی. درواقع این راه درست برای رفتنه؟

س:هیون سو معتقد بود که احساسات نداره اما درواقع داشت.شما باید با طرافت و زیرکی این نکته رو برجسته میکردین.چطور از عهده ی نقشتون براومدین؟
من در طول فیلمبرداری وقتی هیون سو شروع به حس کردن احساسات کرد اصلا هیچ ایده ای نداشتم. کی این احساسات ازاد میشن؟من هم با گذشت هر قسمت منتظر اون لحظه بودم.وقتی منتظر بودم به تصور درباره ی گذشته ی این شخصیت ادامه دادم.اگه من حریص میشدم و حتی‌ یکم به اشتیاقم اجازه ی خودنمایی میدادم میتونستم تعادل شخصیتم رو به هم بزنم. همچنین، اساسا، سریال به ترتیب زمانی فیلمبرداری نشد، پس برای اینکه روی نقشم متمرکز باقی بمونم یکم دقتم رو بیشتر کردم.

س: کدوم صحنه بنظرتون جذاب بود؟
در قلبِ باز شدن و انفجار اون احساسات،جی وون هست. من تا یکماه بعد از گرفتن فیلمنامه دربارش فکر کردم: که فقط به شدت گریه کنم یا با همون شدت گریه کنم و اجازه بدم بازی بیشتر ادامه پیدا کنه.فکر کردم وقتی هیون سو احساساتی رو که قبلا توی زندگیش حس نکرده بود رو احساس کنه مثل نوزاد ی تازه متولد شده شروع به گریه میکنه.وقتی بیننده ها این صحنه رو میبینن، احساسات تکان دهنده ای رو حس میکنن و همراه اون ناراحت میشن، پس اینطوری من با بیننده ها ارتباط برقرار میکنم و متقاعدشون میکنم . این واقعا جذابه.

س:بازیگر ها معمولا بلافاصله بعد از پروژه یا قبل پروژه مصاحبه میکنن.شما کدوم رو میپسندین؟
این دو کاملا با هم متفاوته.وقتی قبل شروع پروژه مصاحبه انجام میدم، ترکیبی از پیش بینی ها وجود داره تا پروژه رو پروموت کنم و نگرانی زیادی وجود داره. اما وقتی بعد از تموم شدن پروژه مصاحبه میکنم، میتونم چیزهایی که راضیم کردن رو جمع بندی کنم یا روی خودم یا چیزایی که راضی کننده نبودن تمرکز کنم. اگه به هدف برسم اون وقت درباره ی کارایی که بعدا باید انجام بدم(پروژه)فکر میکنم. اینطوری حس خالی شدن میکنم. وقتی خیلی احساس اضطراب یا خالی بودن میکنم کارهای مثل این(عکاسی) من رو سرشار میکنه. دیشب هم خوب نخوابیدم.

س: شنیدم این روز ها بیننده ها همزمان که سریال میبینن چت هم میکنن درست میکنم؟ فرض کنین بصورت ناشناس به نظری مثل” لی جونگی همیشه کارش عالیه” جواب میدین، چی میگین؟
لی جونگی 뭔들 هستش(ینی کاری نیست نتونه انجام نده). من عاشق تعریفم. عاشق وقتاییم که تعریف میشنوم. من نمیتونم موقع تماشای سریال به چت ها دقت کنم. اما موقع شروع و پخش برنامه گفتگو ها رو چک میکنم. وقتی میبینم چت روم ها فعالن ، به خودم میگم ” اه قسمت امروزم عالی بود.” اینجا هم کلی از سریال لذت میبرم.

س:فکر میکنم باید دوباره با تیم گل‌اهریمن در پروژه بعدی کار کنین.
من الانشم بهشون گفتم بیاین دوباره با هم کار کنیم (میخنده)

س: فکر کنم درباره ی پروژه ی بعدیتون بیشتر نگرانتون کردم. هنوزم نگرانین که باید توی پروژه ی بعدی چیز جدیدی به مردم نشون بدین؟
واقعا در این مورد وسواس دارم. باید حتما هر سال حداقل یه پروژه انجام بدم، اما پارسال بدون انجام پروژه استراحت کردم. خیلی نگران و تحت فشار بودم که باید توی پروژه ی جدیدم جنبه ی جدیدی از خودم به مردم نشون بدم. چون پروژه ی جدیدی که انجام میدم جاییه که‌ میتونم از استعدادم بخوبی استفاده کنم. ممکنه در نهایت یه تقلید از خودم باشه.حالا که تنوع بیشتر از مصرف کننده و پلتفرم ها وجود داره، بعضی ها بهم گفتن که مهمه که استراحت نکنم. بعد همینطور افرادی بهم گفتن همونطور که فقط خودت ندونسته لباست رو در نم نم بارون خیس میکنی، بهتره به کار برای محدود کردن عدم ارتباط با مردم ادامه بدم. پس تمام سال رو صرف‌ افکار مختلفی کردم. این روز ها دوره ی تولید طولانی تر شده، پس اگه‌ زود تصمیم نگیرم پروژه ار دستم میره. الان هم حس میکنم خیلی تحت فشارم. مداوم در حال خوندن فیلمنامه هستم اما هنوز نتوستم ذهنم رو اماده کنم.

س: هنوزم اونها میگن حرفه ی بازیگری انتخاب شدنه. شما منتظرین چه نوع نقشی بهتون پیشنهاد بشه؟
فعلا از انجام ملودرام هیجانی لذت میبرم. میخوام بیشتر ملودرام بازی کنم.میخوام خودم رو توی نقش های راحت تر و گرم تری بهتون نشون بدم، همچنین میخوام قبل از این که پیر تر بشم یه پروژه درباره ی عشق زیبا انجام بدم یا فکر میکنم میخوام یه نقش عادی که‌ در هیچ قید و بندی نباشم بازی کنم. قبلا میخواستم وقتی بیننده ها من رو تماشا میکنن سورپرایز بشن حتی اگه به این معنی باشه که استخوان هام بشکنه و گوشتم پاره بشه(°-°) الان میخوام بیشتر و بیشتر ازاد باشم.همونطور که بیشتر تجربه کسب میکنم و پیر تر میشم، فکر میکنم این میل در من برای انجام چیز های طبیعی بیشتر شده.

س: برای عکسبرداری امروز هم حال و هوای ارومی داشتیم.
ولی امروز هم مثل همیشه داشتم اینور اونور میپریدم. چطوریه این روزا اجازه نمیدن از بدنم طی عکسبرداری استفاده کنم؟هنوز بهم میگن یه جا بمون…(میخنده) امروز انجام ازادانه ی اون خیلی سرگرم کننده بود. از وقتی سریال تموم شده حس پوچی و خالی بودن دارم.فکر میکنم حس بیشتری به این سریال داشتم.حدس میزنم بیشتر چون سریال سختی بود.

س: همچین روالی توی عکسبرداری ها هم وجود داره(میخنده).شماها با هم دیگه با کار سخت همچین سریالی ساختین اما با توجه یه شرایط فعلی نمیتونین یه جشن پایان سریال بگیرین یا به سفر برین. ناامید نیستی؟
درسته. تمام کاری که من الان انجام میدم خوردن الکل تنها توی خونست. من وقتی چیزی باشه که بتونم نشون بدم میتونم خودم رو شارژ کنم، اما الان نمیتونم همچین کاری کنم. اگه وضعیت عادی بود الان به اماده سازی میتینگ هام مشغول بودم یا بی معطلی میخواستم پروژه ی بعدیم رو شروع کنم. اما امسال کار های خیلی کمی میتونم انجام بدم. برای همینه هر کدوم از این عکسبرداری ها سرگرم کننده هستن.

س: گفتم که پارسال طولانی ترین زمانی بود که از کار دور بودین بجز زمان سربازی. به عقب برگردیم، اون زمان چی کار میکنین؟
قطعا فکر میکنم که اون چیزهایی به من داد: چه تحریک افکار عمیق تر، چه گسترش دنیای درونی من…من فکر کردم،موقع ی انجام کار خیلی ترسو نبودم؟ هر چی بیشتر تجربه کسب میکردم بیشتر میترسیدم. بطور مداوم تردید میکردم، اما فکر میکنم اونها بی فایده بودن و دیگه نمیخوام بیشتر از این انجامشون بوم. وقتی توی تعطیلات بودم به سختی جوجیتسو تمرین کردم و یه کمربند رنگی گرفتم. بزرگترین دستاورد من در سال گذشته گرفتن کمربند جوجیتسو بود. وقتی استادم کمربندم رو بست گفت:《ممنونم که بدون استراحت سخت تمرین کردی.》من حتی بیشتر از موقعی که‌ یه جایزه میگیرم خوشحال شدم.

س: هنوزم خیلی چیزا درباره ی زندگی خصوصیتون هست که نمیذارین بقیه بدونن.هنوزم نمیخواین به عنوان مهمان در برنامه هایی مثل <تنها زندگی میکنم> ظاهر بشین؟این میتونه به شما فرصت نشون دادن جنبه ی جذاب و واقعیتون بده. اینطور فکر نمیکنین؟
با وجود دوربین به جای اینکه جذاب باشم بیشتر مصنوعی رفتار میکنم و در نهایت غیر قابل قبول خواهد بود. من پیشنهاد های زیادی برای حضور در همچین برنامه هایی دریافت کردم، اما فکر نمیکنم بتونم طبیعی رفتار کنم. حدس میزنم وقتی اونها یه برنامه ی شهودی رو تماشا میکنن، بیننده ها فکر میکنن بعد از همه ی اینها سلبریتی ها هم انسانن.اما برای من با دیدنشون حس راحتی میکنم، فکر میکنم زندگی همسالان من خیلی متفاوت از زندگی خودم نیست، مثلا من توی زندگی، مثل زندگی‌ یه غیر سلبریتی تنها نیستم.

س:اگه قرار بود توی یکی از برنامه های <رادیو استار> یا <من تنها زندگی میکنم> ظاهر بشین کدوم رو انتخاب میکردین؟
فکر کنم رادیو استار رو ترجیح میدم. من عاشق اینم یکی ازم سوال بپرسه و بهشون جواب بدم و تهیه کننده های برنامه های سرگرمی گفتن که من بهترینم رو انجام میدم و خیلی صادقم و مثل به بازیگر نیستم.
حتی برای نوییگ برادرز هم من برای کمک به جیون(ایو) رفتم.ولی در اخر با با تلاش سختی تمومش کردم

س:امسال همه خونه‌نشین شدن. خیلی ها گفتن دارن سریال های قدیمی رو از wavve یا Tving تماشا میکنن. شما کدوم یکی از سریال هاتون رو پیشنهاد میدین؟
کار های زیادی هستن که میتونین ازش لذت ببرین. هیچ کدوم از کار هام رو از روی بی علاقگی‌ انجام ندادم . اما یکی هست که شدیدا توصیه میکنم تماشا کنین اما قدیمیه <زمان بین گرگ و میش>.
<عاشقان ماه> هم عالیه. عاشقان ماه چهار ساله که محبوبه.اون کلی طرفدار بین المللی داره. وقتی بازیگرانی که باهاشون سر این پروژه کار کردم موفق میشن،بیشتر و بیشتر درموردش صحبت میشه.

س:بیاین دربارش فکر کنیم، همه ی شاهزاده های به طرق مختلف درخشان هستن، اینطور نیست؟
جوهیوک،بکهیون و هانیول سر این سریال بودن.طرفدار ها واقعا فصل دوم میخوان اما الان بازیگرها نمیتونن پیش هم جمع‌ بشن.(میخنده) به شخصه این سریال فن بیس من رو گسترش داد. حتی بچه های ابتدایی هم دوسش داشتن. همینطور افرادی هستن که میگن بعد از تموم شدن <گل اهریمن> میخوان تماشای <عاشقان ماه> با خوردن شراب رو شروع کنن . دارم بیش از حد لاف میزنم؟

س: خیلی خوبه که میبینم یه بازیگر به کارنامه ی کاری خودش افتخار میکنه.
من کارهام رو خیلی دوست دارم و میدونین کلیپ های واکنش های به کارهام توی یوتیوب وجود داره. وقتی که عصر دارم الکل‌ میخورم اون کلیپ ها رو تماشا میکنم، منم همراه اون ادمای توی ویدئو گریه میکنم(میخنده)

س:ویدئو های واکنش ها رو وقتی تنها مینوشی تماشا میکنی.(با خنده)هنوزم وقتی الکل میخوری میرقصی؟
این روزا بیشتر میخونم تا اینکه برقصم. عاشق اهنگای کیم کوانگ سوکم. من تو خونه ۵ تا میکروفون بی سیم دارم. از بین اهنگای اخیر اهنگ های BTS رو دوست دارم. اما خوندن باهاشون سخته. من فقط به خوندن به اهنگ “خون،عرق،اشک” ادامه میدم. الان این حس رو میده که اهنگ منه( توی پارت های قبل گفتن که فن ها بخاطر شخصیت های جونگی میگن لقبش خون و عرق و اشکه )

س:پس شعار جونگی خون،عرق، اشکه؟
درسته.البته، به این معنیه که من کار ها رو سرسختانه و لجوجانه انجام میدم همچنین به این معنیه که من قلب و روحم رو برای چیزی میزارم.این غیر ممکنه که هیچ پشیمونی نداشته باشی اما این طوری حداقل میتونم پشیمونی رو در پایین ترین سطح نگه دارم.

مطلب پیشنهادی

NamooActors artistsxVogue2024 Leejoongi Part

پشت صحنه ی عکسبرداری بازیگرهای نامو برای مجله یVogue پارت جونگی با زیرنویس فرسی چسبیده …

Seoul music awards 240102

حضور جونگی در سئول موزیک اواردز به عنوان اهدا کننده جوایز بهترین اهنگ، تهیه کننده …

Vogue 2024 interview

ترجمه ی مصاحبه ی Vogue با هنرمندان نامواکترز- بخش مربوط به جونگی “یه وقتهایی همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *