نقد سریال “دانشمند شبگرد”

با تشکر از نازنین عزیز برای نوشتن این نقد تخصصی

نقد سریال دانشمند شبگرد-بخش پنجم و توضیح پایان سریال

ادامه…

به نام خدا
سریال دانشمند شبگرد
بحث نقد سریال به ۵ بخش تقسیم میشه :
۱ . متن
۲ . کارگردانی
۳ . فیلم برداری
۴ . بازیگری
۵ . موسیقی
هرکدوم از این بخش ها دارای زیرمجموعه های مهمی هستن که در ساخت سریال باید بهشون توجه کرد .
سریال محقق شب از ژانر های رمنس و سوپرنشنال قدیمی به حساب میومد خلاصه داستانش از دختری نوشته شده بود که به دلایلی مجبوره با لباس های مردونه خودش رو در جامعه نشون بده .
با اتمام محقق شبگرد بر اساس ۵ بخش اصلی بالا این سریال رو مورد بررسی قرار میدیم :
۱ . متن
متن یکی مهم ترین بخش های سینمایی و تلویزیونی به حساب میاد که زیر مجموعه های مهمی مثل طرح اولیه ، خلاصه ، شخصیت پردازی ، باز پردازی و فیلمنامه رو در برمیگیره .
محقق شبگرد موضوع جدید و نویی رو برای خون آشام ها داشت و به نظر میرسید که روی موضوع فکر شده ، خلاصه داستان که در خیلی از سایت ها ذکر شده بود موضوع جدیدی رو رقم نمیزد چون از سریالهایی که دختر ها مجبور میشن به خاطر خرج خانواده به پسر تبدیل بشن رو مخصوصا در سریال های کره ای زیاد مشاهده کردیم ولی ایندفعه دلیل دیگه ای باعث پسر شدن شخصیت ” یانگ سان ” به چشم میخورد اما موقع نوشتن خلاصه هیچ نقطه ای از جذب بیننده وجود نداره پس ممکن بود با خوندن خلاصه بازم خیلیا فکر کن ” اه ، بازم این موضوع داره تکرار میشه ؟! خیلی خسته کنندست “
شخصیت پردازی یکی از مهم ترین کارایی هست که نویسنده باید انجام بده و در باره ی محقق شبگرد این کار بسیار خوب انجام شده . شخصیت های اصلی : کیم سونگ یئول ، یانگ سان ، گویی ، ولیعهد و ملکه بودن که به خوبی براشون برنامه ریزی شده بود . کیم سونگ یئول مردی پر جرعت و وفاداری بود که حاضر بود جونش رو برای کشور و ولیعهد و زندگی راحت مردم بده و این بخوبی دیده میشد اما دلیل واقعی این چی میتونست باشه ؟!
یانگ سان دختری با شور و اشتیاق و مهربانی بود که میخواست هرطور که شده خودش رو قربانی عشق و یا حتی مردم کنه .
ولیعد : با اینکه ولیعهد در اول فیلمنامه مردی بشاش و سرکش دیده میشه اما چرا وسط فیلمنامه اینطور نیست ؟!
ملکه : دختری زجر دیده و عاشق قدرت برای حفظ خودش و مادرش .

باز پردازی و فیلمنامه : 
۲ نویسنده شدن اونم اواسط کار واقعا از نظر یه کار حرفه ای اصلا چیز خوبی نیست … وقتی داستان موضوع جالب و بحث برانگیزی داشته و شخصیت پردازی ها به خوبی هست چرا این اتفاق افتاده ؟! چرا ریتم سریال پایین افتاد ؟! چرا فیلمنامه ضعیف بوده ؟!
دو دلیل میتونه داشته باشه : ۱ . بازپردازی و فکر نداره ۲ . ضعف کارگردانی
پس اگر میخواید بدونید کدوم یکی از اینا بوده منتظر بخش بعدی نقد محقق شبگرد باشید

“بخش دوم”

راجع به بخش متن صحبت کردیم ، حالا میریم سر بخش دوم

 کارگردانی:
اصولا وقتی یه کارگردان متنی رو برای کار میخونه باید مفهموم کلی از داستان رو روی کاغذ به صورت ” استوری برد ” پیاده کنه تا بعداً بتونه برای هرقسمت این کار رو انجام بده زیر مجموعه های کارگردانی شامل : بازنگری فیلمنامه ، بازیگردانی ، تدوین و جلوه های ویژه بصری هست
کارگردان بعد از خوندن متن و کشیدن استوری برد و کارای اولیه شروع یه پروژه باید جلسه هایی برای بازیگردانی های بازیگرایی که انتخاب شدن داشته باشه بازیگرای این سریال به جز لی جونگی تقریبا از بازیگرهای تازه نفسی بودن که وارد این صنعت شدن … پس انتخاب کسی مثل لی جونگی میتونه به عنوان یه بازیگر مطرح و حرفه ای هم برای سریال خوب باشه و هم برای تیم نسبتا آماتور .
از بازیگری و بازیگر ها بگذریم میرسیم به تدوین :
تدوین این سریال به خوبی انجام شده بود و خط های فرضی شکسته شده موقع فیلمبرداری رو به خوبی درست کرده بودن ، تدوین حرفی برای گفتن داشت اما چرا اوایل کار جلوه های ویژه بصری باید خوب باشه ؟! اما در ادامه شاهد ضعف این موضوع باشیم …
در قسمت اول شاهد یکی از بهترین جلوه های ویژه این سریال هستیم یعنی موقعی که آناتومی ناحیه ی شکمی خون آشام نگهبان رو میبینیم بدون شک اون یکی از بهترین های این سریال بود ولی دیگه چرا شاهد جلوه های ویژه به اون خوبی نبودیم ؟!

این مسئله به دو موضوع برمیگرده : ۱ . کمبود زمان ۲ . کمبود بودجه
جلوهای ویژه بصری کار ساده ای نیست و انجامش خیلی وقت میبره و همینطور ادمهای خبره ای باید اینکار رو انجام بدن پس ممکنه هر دو دلیل باعث این موضوع شده باشه .
کارگردان در این موقعیت ها وظیفش جلو بردن کار با هماهنگی وقته و پیگیری کردن افرادی که بتونن این کار رو انجام بدن از ضعف های کارگردانی به شمار میاد وقتی میبینم کارهای بعدی به کیفیت کارهای قبلی نیست و این باعث از دست دادن مخاطب میشه .
یکی از مهم ترین مسائل در ساختن سریال تهیه کنندست اما بازهم کارگردان برعهده ی خرج کردن بودجه رو داره بجای کار های غیر ضروری در ساخت باید بیشتر روی این موضوعات تمرکز کرد .
کارگردانی از نظر بستن قاب ها و فریم ها خوب انجام شده و شاهد صحنه های احساسی زیادی هستیم این اون احساس به ما هم منتقل شده .
بیشتر ضعف های سریال به گرداندن برمیگرده که بر عهده ی کارگردان هست اما ما شاهد مورد های زیادی در این زمینه هستیم که در بخش های بعدی نقد دوباره بهش برمیگردیم …

“بخش سوم”

مرسی که تا اینجا همراهمون بودید
خوب میریم سر بخش سوم : فیلمبرداری
فیلمبرداری و کارگردانی ارتباط تنگاتنگی باهم دارن و باید حساب شده و طبق ” استوری برد ” دوربین رو حرکت داد
دوربین به هیچ عنوان نباید بدون دلیل زاویه هاش فرق بکنه
و باید فیلمبردار خط های فرضی رو برای خودش طبق استوری برد و دکوپاژ بچینه
فیلم برداری ۳ بخش : حرکات دوربین ، حرکت از استوری برد و فیلم برداری نهایی در بر میگیره
از حرکت و استوری برد صحبت کردیم و فیلم برداری نهایی
برای مطمئن شدن چندبار فیلمرداری میشه که نور ، صحنه ، بازیگر چک و فیکس بشه
اما ضعف های فیلمبرداری که تو محقق شبگرد میبینیم زیاد نیستن ولی یکی از موردها خیلی خیلی بد صحنه رو به تصویر میکشه و اونم صحنه آخر خراب شدن قصر گویی هست که سعی کردن با لرزش نشونی از خرابی به مخاطب بدن

در اثار تصویری وقتی اینطور دوربین رو حرکت چپ و راست یا بالا و پایین میدیم بیشتر جنبه طنز داره و راهش اینه که از جلوه های ویژه این حس رو بیان کنیم اگر شما از طرفدارای هری پاتر باشید میبینید که در خیلی جاها خرابی و ویران شدن وجود داره اما با لرزشی از دوربین نیست و از پرده ی کروماکی برای درست کردن این صحنه ها با دانش جلوه های ویژه این امر رو انجام دادن
خوب ما راجع به جلوه های ویژه و ضعف هاش صحبت کردیم و توضیح دادیم و موردایی که باعث ضعف جلوه های ویژه میشد رو گفتیم
منتظر بخش بعدی باشید که هیجان انگیز ترین بخش از این نقده

بخش چهارم

خوب بخش ۴ام و بخش جذاب بازیگری
بازیگری به زیرمجموعه های درک متن ، ادای متن و بازگیری جلوی دوربین تقسیم میشه …
بازیگر پرتجربه لی جونگی نقش اصلی این سریال ” کیم سونگ یئول ” رو بر عهده داشت و یکی از دلایل استقبال از این سریال بازیگر لی جونگی بود او به خوبی تونست مثل همیشه این نقش تاریخی رو متفاوت بازی کنه و ارائه بود .
ما شاهد بازی های زیادی از لی جونگی بودیم خصوصا سریال های تاریخی اما چه چیزی باعث متفاوت بودن او در سریال ها میشه ؟!
مطمئناً اون توانایی بالایی از درک فیلمنامه ( متن ) داره و این باعث برتریش نسبت به بقیه میشه ، کیم سونگ یئول در اول فیلم کاملا فردی شوخ و شاد در کنار ولیعهد به نظر میرسید اما بعد از رخ دادن اتفاقات بد و تبدیل شدنش به خون آشام نگهبان جدیت و سردی رو کاملا میتونستیم بدون هیچ شکی احساس کنیم اون همیشه میمیک های صورت سرد خودشو حفظ میکرد بااینکه این کار واقعا سخته که بتونی برای فیلم برداری های پشت سر هم میمیک صورت جدی و سرد خودت رو به یک شکل حفظ کنی
ترفند های زیادی وجود داره خیلی از بازیگر ها وقتی نقشی رو در یک پلان بازی میکنن و فیلمبرداری برای پلان بعدی قطع میشه اَکت صورت خودشونو برای پلان بعدی نگه میدارن تا شکل متفاوتی نگیره یا سریعا به جای خلوتی میرن و ذهنشون رو اروم میکنن تا اماده فیلمبرداری پلان بعدی شن … اما لی جونگی در زمان فیلمبرداری پلان ها از گرفتن سلفی و فیلم برداری دریغ نمیکرد و خاطره های فیلمبرداری رو یکی یکی برای خودش ثبت میکرد ، واقعا راز موفقیت اون در اَکت صورت و موقعیت بدنیش چی میتونه باشه ؟! بدون شک تجربه و تمرین باعث این امر شده

بازیگر یانگ سان یا همون لی یوبی بعد از فیلم ” بیست ” کنار بازیگرایی مثل ووبین و جونهو از ۲پی ام تونست شهرت زیادی کسب کنه او حتی با لی سوهیوک بازیگر شخصیت ” گویی ” سریالی به اسم ” ومپایر ایدل ” همکاری داشته ، لی یوبی بااینکه به اندازه ی لی جونگی با تجربه نیست اما بازی خوبی رو ارائه داد و بدون شک یکی از دلایل این اتفاق لی جونگی و تیمی بودن که بهش انرژی میدادن نقش او یکی از مهم ترین ها در سریال به شمار میومد و یوبی به نحو احسنت تونست اعتماد بقیه رو به سمت خودش جلب کنه
و لی سو هیوک که با کیم وو بین در این صنعت پا گذاشت اما در اوایل به اندازه کیم ووبین به چشم نمیومد حتی اونها در ومپایر ایدل همبازی بودن اما سوهیوک به اندازه ووبین نتونست مورد اعتماد قرار بگیره ، حالا سوهیوک ایندفعه با نقش مهمی برگشت نقشی که کل داستان بر روی این شخصیت میچرخید ، لی سوهیوک با صدا و اندام جذابی که داشت تونست بیشتر بدرخشه و خودش رو تو دل مخاطبا جا کنه تا جایی که خیلی از بیننده ها ازینکه گویی کشته بشه ناراحت بودن بااینکه اونا میدونستن این همه اتفاقات داره فقط بخاطر کشته شدن اون میفته ، ایندفعه سوهیوک خودش رو اماده کرده بود که بگه میشه به منم اعتماد کرد و من از پس همه چیز برمیام

بازیگر ولیعهد (چانگمین) یکی از خواننده های خوبیه که طرفدارای زیادی داره اما هرکسی رو بهر کاری ساختن نکه بازیگری خوبی نداشته باشه اما چیز هایی که به چشم میخورد این بود نگه داشتن اَکت و حالت صورت و بدنی براش سخت به نظر میومد یا اینکه حس نقش رو سریع از دست میداد برای کسایی که اطلاعات زیادی از بازیگری ندارن شاید اول فکر کنن ” خوب ممکنه فیلم نامه و یا کارگردان از اون خواسته باشن که گاهی وقتا خودش رو ببازه یا وقت هایی دیگه شل بگیره “
اما در واقعیت اینطور نیست شخصیت ها برای انسانه و از نظر فلسفه هنری شخصیتی افراد بعد از متزلزل شدنشون شخصیتشون رو خیلی زود نمیبازن و وقتی شخصیتی رو طرح میکنیم که این ویژگی رو داره از اول اون رو تا حدی ضعیف نشون میدیم . بازیگر چانگمین در بعضی جاها مثل موقعی که یانگ سان رو در اداره برده ها دید خیلی خوب بازی کرد و جاهایی مثل مرگ ملکه خیلی بد صحنه رو به نمایش کشید .
و اما بازیگر ملکه (کیم سو ایون) این بازیگر رو بیشتر ماها از ” پسران فراتر از گل ” با شخصیت ” کائول ” میشناسیم این بازیگر دارای ۲ شخصیت متفاوت در فیلم بود میونگهی و ملکه ، اون از پس هر دو به خوبی براومد و در همون قسمت اول موقع مرگ میونگهی نشون داد که قراره بازی خوبی رو تو این سریال ارائه بده شاید تنها ایرادی که بشه از بازی این بازیگر گرفت چهره های یک شکل و بی تفاوتی هست که همه جا به چشم میخوره اما بازهم میشه روی درکش راجع به متن این ایراد رو گذاشت .

در مجموع سریال محقق شبگرد بازیگرای خوبی رو در بر گرفته بود و همه سعی داشتند بهترین باشن .
به آخرای نقد داریم نزدیک میشیم و امیدوارم تا ایتجا مفید بوده باشه :) تا بخش بعدی که آخرین بخش از این نقد هست منتظر باشید

بخش پنجم(اخر)

و بخش پنجم و بخش آخر : موسیقی
موسیقی یکی از مهم ترین بخش های کار تصویری هست چون از ۱۰۰% ۸۰% از احساسات یک کار تصویری رو موسیقی به خواننده منتقل میکنه .
موسقی به بخش های خیلی زیادی میتونه تقسیم شه چون یک فن کاربردی هست اما برای سریال مهم ترین کاری که یک موسیقی دان و آهنگساز باید انجام بده درک متن ، شخصیت شناسی و ساخت ملودی بر اساس دو مورد قبلی هست .
سریال محقق شب واقعا یکی از بهترین و بااحساس ترین موسیقی های سریال های ۲۰۱۵ رو داشت ، از موسیقی بیکلام گرفته تا کارهای انفرادی و گروهی …
موسیقی های بیکلامی که محقق شبگرد داشت همه رو علاقمند کرده بود تا حدی که قبل از منتشر شدن این ترک ها طرفدارا شروع به ضبط کارهای خودشون کردن و در شبکه های اجتماعی قرار دادن .
در این سریال از خواننده های معروفی مثل جینا ، سونگجه از گروه ( بی تی او بی ) و گروه بیست و خیلیای دیگه همکاری داشتن و کار همگی عالی بود .
لیریک همه ی این آهنگا با بار معنایی از شخصیت ها و داستان بود و این بعث منتقل شدن احساس بیشتر به بیننده میشد .
خوب از هر ۵ بخش چیزایی که لازم بود رو گفتیم حالا اگر بخوایم بنا به گفته ها خلاصه ای رو بگیم تو هر بخش ” درک متن “
به چشم میخوره پس میفهمیم متن یکی از مهم ترین اجزای یک کار هست ، ۲ نویسنده شدن و کند پیش رفتن و تغییر داستان و اشکال فیلم به چشم میخورد پس میفهمیم با وجود داشتن یه موضوع جالب متن قوی نداشتیم
متاسفانه کارگردانی قوی هم نداشتیم با این وجود تمام این ها زیر بازی های قوی بازیگرا پوشونده شده بود اما باز هم به چش میخورد .
کاش بیشتر زمان برای این سریال گذاشته میشد .
بااحترام برای کسایی که این متن رو تا آخر خوندن – منتظر کارهای بعدی سایت باشید
نازنین نظری

توضیح درباره پایان سریال:

خب رسیدیم به توضیح درباره پایان سریال که برای خیلی از دوستان مبهم بوده

قبل از اون من یه توضیح مختصر در باره خون اشام ها بدم :

خون اشام ها گونه های مختلفی دارن و همه ی اونها چشمهای قرمز ندارن اما بیشتر اونها چشم های قرمز ،مشکی و ابی یا خاکستری دارن که چشم های ابی از نوع خون خوارترین اونهاست و چشم های قرمز میتونن به جای خون ادم ها از خون حیوانات استفاده کنن.

اگر یه خون اشام یه انسان رو گاز بگیره یا خون اون رو به طور کامل می خوره و اون رو می کشه یا کمی از خونش رو می خوره و اون انسان تبدیل به خون اشام میشه.

خون اشام ها زمانی میمیرند که

۱٫در معرض نور خورشید قرار بگیرن

۲٫با استفده از چاقویی که از یک نوع چوب خاص درست شده(حتما وارد قلبشون بشه).

۳٫سرشون به طور کامل از تنشون جدا بشه

۴٫بااستفاده از اب پاک

در غیر این صورت در هر شرایطی زنده می مونند

در پایان داستان دیدیم که کیم سونگ یول کمی از خون یانگ سان رو خورد تا قدرتش بیشتر بشه و توانایی مقابله با گویی رو داشته باشه،ویانگ سان هم بیهوش شد و چون از نواده های گویی بود به خاطر گاز یه خون اشام تبدیل به خون اشام نشد و زنده موند.

کیم سونگ یول هم از پادشاه خواست که وقتی اون در حال مبارزه با گویی هست قصر زیر زمینی رو منفجر کنه تا گویی به خاطر قرار گرفتن زیر نور خورشید نابود بشه.

وهمین اتفاق هم افتاد اما برای کیم سونگ یول چه اتفاقی افتاد؟؟

بعضی ها گفتن که کیم سونگ یول به خاطر خراب شدن قصر زیر زمینی مرد و اون صحنه ی اخر مربوط به ملاقات یانگ سان و کیم سونگ یول رویای یانگ سان بود.

این دلایلی بود که واسه ی مردن کیم سونگ یول میشه اورد که البته به نظرم درست نیست چون در مبارزه اول سونگ یول و گویی،وقتی که میونگهی داشت میمرد،سونگ یول گویی رو پرت کرد و یه تیکه سنگ بزرگ روی گویی افتاد ولی بعد از اون گویی بازم زنده بود.

فکر می کنم از همین جا می خواستن بگن که کیم سونگ یول به خاطر خراب شدن قصر در پایان سریال نمی میره.

در قسمت اخرقبل از اینکه کیم سونگ یول به مبارزه با گویی بره ،پادشاه یه شمشیر بهش میده و میگه که تو باید اون رو به من برگردونی و کیم سونگ یول هم قول میده که شمشیر رو برگردونه

و در اخر میبینیم که شمشیر پیش پادشاه هستش.

در صحنه ی اخر هم یانگ سان کیم سونگ یول رو می بینه و سونگ یول ازش می خواد که همراه اون بره و میگه که اونو محکم بغل کنه و بعد می بینیم که اون دوتا دیگه زیر درخت نیستن. اینم برمیگرده به قدرت خون اشام ها که اگه توجه کرده باشین سونگ یول می تونست هر جایی بره مثلا وقتی ناگهانی توی قصر جلوی پادشاه(چانگمین)ظاهر شد پس میشه گفت همراه یانگ سان به جای دوری رفتن.

امیدوارم این توضیح براتون کافی بوده باشه و فهمیده باشین داستان چی شده

ممنون از همراهیتون

ادمین سایت:المیرا