GQ Korea July 2020/Per translation

مصاحبه لی جونگی برای GQ Korea
مسیر پابرجای لی جونگی
لحظات جونگی هنوزم از نظر دنیا پر جوش و خروش و سرزنده است.

قبل عکسبرداری داشتید تو گوشیتون چه ویدیویی رو میدیدید؟
سخنرانی های تاریخی تو یوتیوب. اخیرا ذهنم درگیر موضوعات تاریخی شده. تماشای آدمای شوخی که درباره تاریخ حرف میزنن قفل تخیل ذهن منو باز میکنه. یه جور حس تماشای سریال و داره.

تو مدرسه تاریخ دوست داشتید؟
تاریخ رو معدل تاثیر زیادی داشت. هاها

فکرشو که میکنم تو سریالای تاریخی خوش درخشیدید. اما این سریال یه ژانر کاملا متفاوته. نقش اتون تو گل اهریمنی چه تفاوتایی با سایر کاراکتر های قبلیتون داره؟
از هر لحاظ متفاوته. مثلا موقعیتی که توشه یا شغلش و حتی شخصیتش. بک هی سونگ فقط نقش یه پدر یا همسر و نداره. بلکه آدمیه که با راز گذشته ای که مرتکب قتل های سریالی شده، زندگی میکنه. من رو ارتباط این تنش و دلواپسی پیچیده دارم تمرکز میکنم که تو پروسه فریب دادن کسی که عاشقشی مشخصه برای رسیدن به مشخصه ژانر سریالمون. این چیزا وظیفه بازیگره که انجامش بده.

اینطور که شما بهمون گفتید به نظر شخصیت معمولی نمیاد. اولین نظر و فکرتون وقتی اولین بار فیلمنامه رو خوندید چی بود؟
صادقانه، فکر کردم این دیگه برای من خیلیه. فکر میکردم همچین سنی هم ندارم که بخوام نقش یه همسر و پدر و بازی کنم. (چه جملات آشنایی!) چون گمون نکنم همچین عمقی داشته باشم. اما این یه چالشه که بلاخره تو یه مرحله ای باید تو کارم بهش بپردازم. و دیگه وقتشه یه روی جدید از خودمو پیدا کنم که هنوز به مردم نشون ندادم.

موقع آماده شدن برای این نقش، از چی الهام گرفتید، به اصطلاح به مبارزه طلبیدن؟
خیلی درموردش فکر کردم که چطور بک هی سونگ و به تصویر بکشم. اولین باره نقش یه آدم روانی و بازی میکنم برای همین بارها فیلم جوکر و تماشا کردم. برای الهام گرفتن، یادگرفتم که اون چطور روندی و نشون میداد که شخصی که یه زندگی عادی و پیش میبرد چقدر عصبانی شد. همینطور تصمیم گرفتم که باید اون روی ملاحظه کار و کم گوی شخصیتمو با جزئیات برجسته کنم. پس خیلی به بازی “خاویر باردم” در “جایی برای پیرمردها” نیست توجه کردم. طرز رفتارش و اون مدلی که اصلا به کاراش فکر نمیکرد مو به تنم سیخ کرد با اون چهره کاملا جدی و بی احساس.

شنیدیم که فیلمبرداری قبلا شروع شده، عملکردتون تا الان چطور ارزیابی میشه؟
اینبار برخلاف دفعه های قبل هیچ پیگیری و ارزیابی و انجام نمیدم. هربار که فیلمبرداری میکردم، متوجه چیزایی میشدم که طی نظارت و ارزیابی از دستم دررفته بود. اما اینبار تصمیم گرفتم. اگه شور و اشتیاقمو کنترل نکنم این سریال تو “تله زیاده روی” می افته. امیدوار اینبار ما بتونیم یه هم افزایی و نیروبخشی و از طرف همه افرادی که دارن با همکاری هم کار میکنن به وجود بیاریم. به عبارت دیگه، من به کارگردان، کارکنان و همکارای بازیگرم ایمان کامل دارم. برای همینم در حال حاضر هیچ نظری ندارم که این سریال چه جور سریالی خواهد شد.

از آخرین باری که با مون چه وون تو ذهن های جنایت کار کار کردید ۳ سالی میگذره.
طی فیلمبرداری ذهن های جنایتکار، ما به شوخی میگفتیم “بیا دفعه دیگه تو یه سریال ملودرام دوباره برگردیم پیش هم”. ما در حال فیلمبرداری یه سریال مربوط به جنایت های شدید و ناخوشایند بودیم، برای همین فکر میکردم خوب میشد اگه رو یه سریال شادتر با هم کار میکردیم. اینم یه ملودرام معمولی نیست، اما حداقل اینجا به عنوان یه زوج ازدواج کرده برگشتیم. پس همه چیز اونطور که انتظار داشتیم پیش رفت. شخصیت چه وون کاملا با من فرق داره. اون ساکت و جدیه. برای همین یه کم زمان برد تا خیلی خوب همو بفهمیم. اما برای خلق شخصیت هامون بهمون کمک کرد.

درواقع من شوکه شدم، ۱۸ سال از شروع به کار شما گذشته.
همیشه مطمئن بودم که یه استعدادی دارم. اما یه چیزایی هست که فقط با گذر زمان یاد میگیری. حتی یه جمله ای هم هست (تو فرهنگ کره ای) که میگه “فقط و فقط با تجربه کردنه که حس و حال پیدا میکنی”. الان احساس میکنم انگار طرز رفتار و نگرشم درمورد کار خیلی خیلی آروم تر شده و زیاد سخت نمیگیرم.

لی جونگی وقتی تازه شروع کرده بود چه جوری بود؟ یادتون هست چه افکاری داشتید؟
این مربوط به وقتی میشه که تئاتر میخوندم و فکر میکنم به جای پول رویاهامو دنبال میکردم. مهم نبود موقعیتی که توش بودم چقدر نامطمئن نامشخص بود، فقط میذاشتم اشتیاق و شوق و ذوق شدیدم دیوونه وار به پرواز دربیاد. اکثر مردم اینجوری شروع میکنن، درسته؟ در حال حاضر، تو این فکرم که تا کی میتونم اسمم رو به عنوان یه بازیگر حفظ کنم و تا کجا میتونم خودمو تو این راه هدایت کنم. چون هرچه بیشتر تجربه کسب کنی و افق و دایره فکرت رو گسترده تر کنی، مثل این میمونه که هر چی بیشتر بتونی ببینی، بیشتر محتاط میشی که تمایل داری چی بشی.

الگوت کی بوده؟

قبلا آن سونگ کی (تو ۱۸ می باهاش بوده) بود و هنوزم هست. الان دلایلم یه کوچولو متفاوته. هرچند قبلا فقط میخواستم یه بازیگر عالی مثل آن سونگ کی باشم، اما حالا طرز برخوردشه که میخوام دنبال کنم. حتی وقتی برای توانایی های بازیگریم بازخورد منفی میگیرم، بازم میخوام منو به عنوان بازیگری که بهترین طرز برخورد و تو مجموعه داره به یاد بیارن. چون اینجاست که هرچی و تو کار دارم میتونم بیرون بریزم (هرچی تو چنته دارم و رو کنم). همینطور مجموعه جاییه که همراه باقی افراد برای گرفتن نتیجه کار میکنم. امیدوارم این نگرش و برخورد فداکارانه و دوستانه رو فراموش نکنم

بهترین تعریف و تمجیدی که یه بازیگر میتونه دریافت کنه چیه؟
بازیگری که باعث سازگاری و هماهنگی بشه.

تا به حال از طرف رسانه ها یا طرفدارانتون این تعریف و دریافت کردید؟
تا به حال نه. اما چیزایی دیگه ای هست که تو حافظه ام ثبت شده. یه بار یه طرفدار برام نوشت “فکر کردن به تو به من نیرو میدهد” این یکی از شادترین لحظه هایی بود که به عنوان یه بازیگر داشتم. چون به این معنی بود که من کسی هستم که برای شخصی انرژی مثبت میفرستم.

خب پس بین تمام بازیگرا، چه کسی به لی جونگی نیرو میدهد؟
لی بیونگ هان. این از نظر حرفه ای، اما به عنوان شخصی کم سابقه تر هر بار یکی از کارهای لی بیونگ هان رو تماشا میکنم بهم انگیزه و انرژی میده. حتی اگه کسی که اجرا میکنه هم مشابه و یکی باشن اون هربار شخصیت های کاملا متفاوتی و خلق میکنه. همینطور اون یه همچین بصیرتی تو انتخاب پروژه هاش نشون میده. اگه باهاش مصاحبه کنم، درمورد روند ساخت شخصیتش ازش سوال میکنم.

کارهای بازیگرای همکارتون و تماشا میکنید؟
تقریبا هر سریالی و بدون توجه به اینکه کی توش حضور داره تماشا میکنم. سعی میکنم به این نکته توجه کنم که چه چیزی ذهن بیننده ها رو درگیر میکنه، و از چه چیزایی لذت میبرن. منم یکی از همون بیننده هام، اما من همینطور با اتفاقاتی که تو مجموعه می افته هم خیلی آشنام. برای همین تمام اطلاعاتی که برای کارم نیاز دارم در خلال اون سریال ها به دست مییارم. از این گذشته، امروزه واقعا همچین تنوع زیادی از پلتفرم ها هست برای تماشای سریال. من کلی نظر در مورد خصوصیات مدلای مختلف پلتفرم از جمله شبکه ملی، شبکه های محلی عمومی و نتفلیکس و درباره اینکه چه مدل پروژه ای مناسب کدوم نوع پلتفرمه دریافت کردم.

این مصاحبه رو که با مصاحبه قبلیتون با GQ مقایسه کنیم، اصول اخلاقی کاریتون به عنوان یه بازیگر خیلی قوی تر شده.
این قولی بود که به خودم داده بودم که حداقل سالی یه پروژه داشته باشم. اما سال گذشته، کلی فکر کردم و در نتیجه برای اولین بار یه سال مرخصی گرفتم. از دست خودم خیلی عصبانی بودم که قولمو نگه نداشتم. برای همین احساس مسئولیت و به خودم یادآوری میکردم و یه نگاه به گذشته انداختم و به غرور و افتخارم به عنوان یه بازیگر فکر کردم. متوجه شدم این تو ذاتمه که برم سر صحنه برای اینکه بفهمم چه کاری و انجام بدم.

خب پس سال گذشته که مرخصی بودید، بامعنی ترین و هدفمندترین کاری که انجام دادید چی بود؟
کمربند آبی مو تو جوجیتسو گرفتم. دو سالی بود که کمربند سفید میپوشیدم. میدونید، بچه ها ذهنشون خیلی درگیر رنگ کمربنده. من تو تکواندو کمربند مشکی دارم. اما یه بار دیگه پوشیدن کمربند سفید باعث شد دوباره روحیه مبارزه و بدست بیارم. بنابراین یه هدف کوتاه مدت برای به دست آوردن یه کمربند رنگی و تعیین کردم. اما تا الان به جوجیتسو قفل شدم. یه کمربند رنگی تو جوجیتسو فقط بیانگر مهارت شما نیست، بلکه نشون میده شما چقدر کوشا و سختکوش هستید. نمیدونید که چقدر به خودم (برای گرفتن کمربند آبی) افتخار کردم حتی موقعی که از کارم مرخصی گرفته بودم.

گفته میشه سازگاری بین آدما و ورزش درست مثل سازگاری بین آدما با همه. چیه جو جیتسو اینقد ذهن شما رو درگیر خودش کرده؟
تو گذشته، معمولا هنرهای رزمی که ضربه زدنی بود مثل تکواندو رو تمرین میکردم. باید فاصله ات رو با حریفت حفظ کنی. اما تو جوجیتسو باید با حریفت درگیر بشی و از تمام بدنت برای فهمیدن حرکاتش استفاده کنی. تو باشگاه همه اعضا نوبت میگیرن و حریف های تمرینی متفاوتی و انتخاب میکنن. هرکسی بسته به شخصیتش سبک مخصوص خودشو داره. ما بسته به اینکه چطور به هم واکنش میدیم همو میفهمیم و بهترین تکنیک های دفاعی و حمله و طرح ریزی میکنیم. اینجوری پیشرفت میکنیم. جالبه که با بازیگری تفاوت چندانی نداره. چون در اصل اینجوریه که هربار با همکاری کردن با آدمای دیگه صحنه های بهتری و خلق میکنیم.

 

گمون کنم برای یه همچین چهره معروفی تصمیم ساده ای نباشه که با افرادی که معروف نیستن حریف بشه.
اینکه ثبت نام کنم درست وقتی اتفاق افتاد که باشگاه تازه احداث شده بود. این باعث شد که خودمو یکی از اعضای قدیمی بدونماز همون لحظه شروعش دو سال و نیمه که عضو باشگاهم. فکر نکنم از نو از پسش بربیام که با آدمای زیادی قاطی بشم و ارتباط بگیرم. اما به عنوان عضوی که به اعضای جدید خوش آمد میگه، متوجه شدم به طور طبیعی راحت با افراد دیگه ارتباط میگیرم. عادت داشتم که جایی که مردم منو میشناختن به شدت احساس ناراحتی کنم. به عنوان شخص لی جونگی یه جوری خودمو اونجا حبس میکردم، برخلاف وقتی که سرکارم تو مجموعه بودم. اما از وقتی که جوجیتسو یاد گرفتم اون روی من کاملا ناپدید شد.

 

چقدر زمان برای تمرینش گذاشتید؟
فعلا که همه زندگیمو. معمولا ۱۰ سالی برای گرفتن کمربند مشکی زمان لازمه. به علاوه چالش های دیگه ای هم در انتظارتونه. بازیگری هم مثل اونه. با خودم به همچین چیزایی فکر میکنم و اینکه تا کی میتونم به مردم نشون بدم. هنوز نشون ندادم چی و خیلی خوب میتونم انجام بدم. الان نمیخوام تصمیم بگیرم چی آخر این جاده هست.

.
.
ترجمه: فاطمه

مطلب پیشنهادی

Song Ha yoon talks about JoonGi in Knowing brothers

صحبت های سونگ ها یون در برنامه نویینگ برادرز درباره جونگی و همکاریشون در گذشته …

Star magazine interview 2024

مصاحبه ی مجله ی استار با جونگی

LeeJoonGi in Ji Chan exhibition

حضور جونگی در نمایشگاه جی چان، همبازیش در زندگی دوباره ی من پیام جونگی با …

یک دیدگاه

  1. ممنون از شما❤️❤️

پاسخ دادن به رويا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *