BlackHole’s FM story Part6

پارت ۶ خاطرات Black Hole از فن میتینگ های جونگی در ژاپن ^^

در ادامه 

قسمت ششم

فن میتینگ ۲۰۱۶- نوشته شده توسط بلک هول

۱۳-فن میتینگ اوساکا-بغل از پشت برای ده نفر

در طی زمان ویژه دریافت جایزه طرفدارها٬ سه جعبه قرعه کشی روی استیج بود. اوپا از هر جعبه که برمی داشت همراهش به پرسیدن ادامه میداد( اون نمی تونست ببینه که هر جعبه مال کدوم کار ویژه برای طرفدارهاست. این بعد از اینکه برمی داشت معلوم می شد.) همگی به به تشویق کردن او ادامه دادن و هیچ کس وانمود به جواب دادن نکرد.

من:(باخنده)این!

اوپا: این؟

من: بله

برای من٬ این به طور ساده یک عکس العمل ساده برای جوابگویی به او بود.

من سعی نکردم دردسر درست کنم؛ بنابراین اون رو انتخاب کرد و اون آشکار شد( لعنتی٬ من به بهترین صحنه رای داده بودم) حتی فکر کردم من حضو شدم؛ اما هیچ کس نمی تونه من رو از دردسر درست کردن متوقف کنه.

اوپا( از حضار پرسید) این بغل از پشته٬ خب چند نفر از طرفدارها رو باید انتخاب کنم؟

من( با حرکات دستم) ده!

اوپا + مجری(خندشون تموم شد) ۱۰؟

البته. آنها بعد از شوخی٬ راه رفتن به سمت جعبه ها٬ برای بیرون کشیدن اسم طرفداران خوش شانس. او اسم یکی از طرفداران رو بیرون کشید و دستش رو به سمت مجری حرکت داد. سپس من با خنده فریاد زدم این منم(خنده) حتی مجری هم خندید.

۱۴- فن میتینگ اوساکا- حمل کردن یک طرفدار بر روی بازوهاش؟

اوپا یک نفر رو از جایگاه طرفداران در قسمت انتهایی و گوشه انتخاب کرد. حقیقتی که دوستم تعریف کرد. دوستم کسیه که درست جلوی او ایستاد .خیلی حسودیم شد(خنده غیرقابل کنترل شیطانی). اوپا هر زمان یک نفر رو دور از استیج انتخاب می کنه فوق العاده خوشحال به نظر میرسه. او واقعا به طرفدران اهمیت میده. طرفداری که او انتخاب کرد یک تاپ پوشیده بود با شانه های باز. اگر کسی مجری برنامه یامی رو به خاطر بیاره؛ اون عاشق شوخی و اذیت کردن مهمانها و طرفدارهاست. یامی گفت روی شونه های لباست چند تا سوراخه. بنابراین وقتی جونگی بغلت کنه تو می تونی از تماس فیزیکی لذت ببری هه هه هه. اوپا هم شنید و فورا برگشت که این درست نیست. کی می تونه این رو بگه(خنده). اوپای بی غل و غش و بی گناه ما.

اوپا این سوال رو مطرح کرد که او رو چطور بغل کنه؟ باید اینطوری انجامش بدم؟ (مدل حمل کردن روی بازوهاش ) و حضار یک صدا بله بله.( این به این معنیه که هر کسی که دانشمند شبگرد رو دیده میدونه که او هر وقت  سعی میکنه کسی رو حمل کنه می اندازدش هاهاها) بنابراین اوپای موزی همونطور که گفتم نشون داد که  داره یک نفر رو روی بازوهاش حمل میکنه و می اندازدش در هوا. خنده بلند و بلندتر. برای اینکه او از یک نفر که در میان بازوهاشه می خواد مراقبت کنه. من خودم گفتم تو میتونی ۱۰۰۰ متر بالاتر بندازی. البته که ذهن های عالی مثل هم فکر میکنن. سومی که اوپا انتخاب کرد در بالکن طبقه دوم بود که حتی پایین نیامد. او(جونگی) حتی دستش رو حائل پیشونیش کرد تا او رو ببینه(خنده) من به سختی خندیدم. پس از این او اضافه کرد؛ یا شاد او بتونه من رو کول کنه(در نتیجه او می تونه رو بازوهای یک طرفدار حمل بشه). من آرزو می کنم می تونستم یک مشت بزنم به این پسر.

۱۵-فن میتینگ اوساکا- ساعت ۶ بعدازظهر- ۶ ساعت

اولین استعاره:تقریبا دوساعت گذشت.اوپا از همه پرسید چه مدته که برنامه شروع شده؟ الان ساعت چنده؟ ساعت۸:۵۵ بعد ازظهر بود.

اوپا: چند ساعت گذشته؟

حضار: انواع صداهای ناله و اعتراض(نه….)

من:(فریاد)۶!( اون در حقیقت تقریبا ۹ بعدازظهر بود)

اوپا: ۶ ساعت؟ پس من باید برم.

من: (فریاد بلند تر) ساعت ۶ بعد از ظهره.

مجری: او میگه ۶ بعد ار ظهر.

من: بدون توقف ۶ بعد ازظهر ۶ بعد ارظهر ۶ بعد از ظهر

اوپا:(خنده)هیس!

من: لبخند

اوپا:الان خیلی دیره ٬پلیس ها دارن میان؛ ببین. کارکنان با اغراق تو رو به بیرون حمل می کنند( احتمالا منظورش این بوده که می اندازنت بیرون ها)

ادامه دارد…