مصاحبه ی جونگی با مجله ی Marisol ژاپن
ادامه…
میتونین درباره ی نقشتون، بک هی سونگ، که در گلاهریمنی بازی کردین بگین؟
من نقش دو هیون سو که به عنوان بک هی سونگ زندگی میکرد رو بازی کردم. برای ۱۴ سال، اون گذشته ی ظالمانه ی خودش رو پنهان کرد، با شخصیتی غلط زندگی کرد، خانواده ای جدید برای زندگی ساخت، همسر دوست داشتنیش رو فریب داد، و وانمود کرد دوستش داره. امیدوار بودم که شما بیننده ها درحالی که داستان دو هیون سو رو تماشا میکنین اون احساسات رو درک کنین، مثل تنش و هیجانی که در تمام ۱۶ قسمت وجود داشت. این چیزی بود که زمان بازی این نقش روش تمرکز کرده بودم.
چرا توی این سریال بازی کردین؟
این تصمیم ساده ای نبود، چون فکر کردم که برای این شخصیت مناسب نیستم، و در به تصویر کشیدن داستان این شخصیت- چه در زندگی واقعی چه در حرفه ی بازیگریم- احتمالا برای بازی همچین شخصیتی با این عمق خیلی جوون بودم.(میخنده) پس سخت و طولانی در این مورد فکر کردم و فشار زیادی روم بود. البته، این کارگردان و تیم تولید بودن که این نقش رو به من پیشنهاد کردن، اما من خیلی سخت دربارش فکر کردم. افراد زیادی اطراف من سعی کردن تا متقاعدم کنن که این نقش رو بگیرم. میگفتن که این میتونه یه چالش جدید برای من باشه و یه نقطه ی عطف دیگه توی حرفه ی بازیگریم. مون چه وون هم پیشنهاد کرد که انجامش بدم و تشویقم کرد، که این شخصیت، دو هیون سو، مرکز این سریاله، و ممکن بود بازی کردنش سخت باشه؛ اما این نقشیه که لی جونگی تونست انجام بده، و امر میتونه یه فرصت برای من باشه تا دامنه ی بازیم رو به عنوان یه بازیگر گسترش بدم. از اونجا که اکثر افراد دور و برم چیزهایی مثل این به من گفتن، خیلی سخت دربارشون فکر کردم و بار ها و بارها فیلمنامه رو خوندم و برای یه مدت طولانی مطالعش کردم. بعد فکر کردم که خیلی سریال منحصر به فردیه و طوری که دو عامل متضاد -هیجان و رومنس- رو با هم در خودش داشت خیلی هیجان انگیز بود. پس فکر کردم ” این یه چالشه و برای رشد بیشتر بهم کمک میکنه.” فکر میکنم این چالشیه که من به عنوان یه بازیگر در حرفه ی بازیگریم انتخاب کردم. بیشتر یه چالش بود تا یه انتخاب.
از اغلب صحنه ها و جمله هایی که شما اجرا کردین، میتونین یکی از اونها که بطور خاص خاطره انگیز بوده رو به ما بگین؟
هیچ صحنه ای اسون نبود چون همه ی اونها باعث داستانی میشن که بعدا میان. خیلی سخته که یه صحنه ی خاص انتحاب کنم. هر قسمت چند تا صحنه ی عالی داشت. همه ی اون صحنه ها برای پی بردن به زندگی دو هیون سو ضروری بودن. اگرچه، اگر باید یکی رو انتخاب کنم، اون صحنه ایه که احساسات دو هیون سو، کسی که نمیتونه چیزی حس کنه، برای اولین بار ظاهر میشه.خیلی نگران بودم که وقتی اون در موقعیت سختیه چطور باید اشکار شدن احساساتی رو بیان کنم که، حاصل ناامیدی از عدم تمایل به از دست دادن چیزی هستش که از همه بیشتر برای اون ارزش قائله.
فکر کردم که اگه به درستی انجام نشه، اون صحنه نمیتونه قانع کننده باشه.. فکر کردم که برای بیننده ها اون بروز احساسات ممکنه ناگهانی باشه بخصوص بعد از اینکه قدم به قدم از نزدیک احساسات و موقعیت های دو هیون سو رو دنبال کردن. این میتونست باعث از هم گسستگی روابط بشه، تعادل سریال رو به هم بزنه، و همینطور باعث میشد اونچه که دو هیون سو ساخته بود نابود بشه. در اون صحنه، صحنه ای که دو هیون سو برای اولین بار در مقابل جی وون گریه میکنه، خیلی سخت بود، اما فکر میکنم خیلی از بیننده ها هم ناراحتی اون رو احساس کردن و بنظرشون دلخراش بود. این صحنه ای بود که هیون سو اجازه داد تمام احساساتش در مقابل جی وون خارج بشه، و دقیقا بخاطر این صحنه یک بار دیگه جی وون شروع میکنه به اعتماد به دو هیون سو، همسری که خیلی دوستش داره. در شروع تمرین، این خیلی سخت بود و ما دائما تغییرات اعمال میکردیم، اما کارگردان مدام به دادن ایده ادامه میداد و من چیزی رو که اماده کرده بودم باهاش مطرح میکردم. ما برای اون صحنه خیلی فکر کردیم. با تشکر، بیننده ها هم اون ناراحتی رو وقتی که تماشاش میکردن، حس کردن، پس بنظرم اون صحنه خاطره انگیزه.
توی سریال، شما دوگانگی شخصیتتون رو با ظرافت اجرا کردین. فکر میکنین که شما، لی جونگی، دو وجه دارین؟
فکر میکنم همه دو وجه دارن. این روزها و توی این دوران، اگرچه، اینطوری نیست که همه وقتی مدام دارن به این فکر میکنن که توی این دنیا چطوری بنظر میرسن، خودشون رو پنهان کنن؟ فکر میکنم همه با این روش زندگی میکنن، پنهان کردن خودشون…
البته منم دو وجه دارم. فکر میکنم من محتاط تر و شکاک تر از اون چیزیم که به دیگران نشون میدم؛ گاهی میتونم یکم محاسبه گر باشم و با تفکرات خودم زندگی کنم. پس وقتی به “لی جونگی” اورجینال برمیگردم، فکر میکنم جنبه های تقریبا عمیقی از من وجود داره. همونطور این روز ها سنم داره بالاتر میره، دارم از خودم میپرسم “باید چی کار کنم که متعادل زندگی کنم؟” این چیزی نیست که همه تو ذهنشون دارن؟ فکر میکنم مردم تا حدی بهش عمل میکنن درست مثل هیون سو. وقتی بهش فکر میکنین، ما در دوره ای زندگی میکنیم که نمیتونیم تمام احساساتمون رو بروز بدیم، مگه نه؟
توی ژاپن یه اصطلاح داریم “ikumen” ( یعنی کسی که بطور فعال از مراقبت از بچه ها لذت میبره) توی سریال صحنه هایی وجود داشت که شما کار خونه میکردین و مراقب بچه بودین. اون صحنه ها رو خیلی طبیعی و عالی بازی کردین. توی دنیای وقعی از کار خونه لذت میبرین؟
خب من بعد از ترک خونه در سن ۱۹ سالگی برای مدت طولانیتنها زندگی کردم.(میخنده) منظورم اینه، به همه ی چیزای کار خونه علاقه مندم. اما الان با خواهر کوچیکم زندگی میکنم پس اون کارای خونه رو انجام میده و خیلی خوب انجامش میده. من اونقدری که باید کار خونه انجام نمیدم، اما در گذشته، بطور خاص عاشق اشپزی و درست کردن یه چیزی برای خودم بودم. قبلا توی سربازی- برای این مورد معروف بودم- یادمه همه چی رو مدام تمیز میکردم. اگه قرار باشه خانواده ی خودم رو داشته باشم، با کمال میل از بچه داری، اشپزی و تمیزکاری لذت میبرم.
بنظر میاد ادم های زیادی در سراسر دنیا بخاطر کووید ۱۹ اونقدری که میخوان نمیتونن برن بیرون و بیشتر وقتشون رو توی خونه میگذرونن. چیزی هست که اخیرا بخاطر شرایطی که توش هستیم شروع کرده باشی؟
قبل از کووید ۱۹، برای دو سال بود من شروع به تمرین جوجیتسو کردم. اگرچه، مجبورم شدم همش رو بخاطر کووید ۱۹ متوقف کنم. الان زمانیه که باید درباره ی همه چی محتاط باشم. من حتی طی فیلمبرداری هم بطور منظم باشگاه میرفتم،اما امسال، انتخابی نداشتم و فقط روی فیلمبرداری تمرکز کردم. چون، به عنوان بازیگر اصلی، نمیخواستم ریسکی کنم که باعث آسیب به بقیه بشه. پس امسال، میتونم بگم جوجیتسو رو برای مدتی کنار گذاشتم با اینکه سرگرمیم رو از دست دادم. بجای اون، پیاده روی رو شروع کردم. خیلی نگران بودم که اگر بدنم رو اینطوری تمرین ندم، بعد به اسونی با انجام چیزی خسته بشم. به هر حال قبل از شروع جوجیتسو، من پیاده روی رو دوست داشتم، پس دوباره پیاده روی رو شروع کردم. من با رعایت تمام دستور العمل های پیشگیری از بیماری و استفاده از یه ماسک ضخیم، کنار روخونه ی هان پیاده روی رو شروع کردم. پس وقتی برای اولین بار بعد مدت ها رفتم پیاده روی، حس تازگی داشتم. همونقدر که قبلا طولانی پیاده روی میکردم، پیاده روی کردم، و این فقط برای ورزش نیست، اما من از پیاده روی وقتی که موسیقی گوش میکنم، بدون اینکه به چیزی فکر کنم یا به چیزای مختلف فکر کنم، لذت میبرم. فکر میکنم اینطوری پیاده روی کردن، که کاملا ازاد از هر فکریه،در نهایت به بروزرسانیم کمک میکنه. فکر میکنم زندگی مثل پیاده رویه، پس هر بار که برای پیاده روی میرم، حس میکنم دارم به زندگیم نگاه میکنم و فکر میکنم این خوبه. از هر جنبه، نه فقط من، خیلی از مردم، این روزها زندگی محدودی دارن، ولی امیدوارم که همگی از این مرحله عبور کنیم و پیشنهاد میکنم این کار رو با امتحان چیز های ساده انجام بدیم، یکی یکی، درست همونطوری که من انجام میدم- پس اینطوری میتونیم هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روحی سالم بمونیم.
چه ژانر و نقشی دوست دارین در اینده امتحان کنین؟
تا الان ژانر های زیادی انجام دادم کارهایی مثل اکشن و رومنس. میدونین بیشتر سریال های کره ای رومنس دارن، و همیشه در اونها جنبه های عاشقانه وجود داره، نداره؟( میخنده).
خیلی از اون طرفدارهایی که من رو دوست دارن اغلب بهم میگن که میخوان من رو در یه سریال عاشقانه ببینن، ولی من حتی یه پروژه ی بدون رومنس هم انجام ندادم. فقط خیلی از کار های من تحت تاثیر ژانر اکشن و هیجانی هستن، اما فکر میکنم همه ی اونها جنبه های رمانتیک داشتن…
ولی بعد از تموم کردن این سریال[گل اهریمنی] حس میکردم که یه سریال رمانتیک انجام دادم. قبلا همیشه تفره میرفتم. فکر میکنم اون بطور هماهنگ هیجان و رومنس رو ترکیب میکنه، و یک بار دیگه باعث شد فکر کنم عشق چیه. من همیشه به داستان هایی درباره ی عشق علاقه مند بودم، و همیشه فکر میکردم که میخوام عشق بین یک زن و مرد رو بیان کنم، پایه ای ترین نوع عشق. اگه بتونم، میخوام یه پروژه انجام بدم که روی عشق بین یک زن و مرد تمرکز کنه. اما حتی الان، مردم وقتی حرف اکشن میشه به لی جونگی فکر میکنن، پس هنوزم کلی پیشنهاد برای این ژانر میگیرم. به کارگردان ها در ژانر عاشقانه، لطفا من رو هم در نظر بگیرین (میخنده). در غیر اینصورت میخوام نقشی بازی کنم که هر چیزی که باعث فشار روی من میشه رها کنم… میخوام نقشی رو انجام بدم که بتونم خودم رو ازادانه بیان کنم. بدون اینکه به ژانر خاصی وابسته باشه. فکر میکنم این سریال[گل اهریمنی] باعث تمایل من به همچنین چیزایی شد.
در اخر، پیامی هست که بخواین برای طرفدار های ژاپنیتون بفرستین، کسایی که میخوان گل اهریمنی رو تماشا کنن؟
در کره، این سریال عشق زیادی از طرفدارها و بیننده ها دریافت کرد، و من خیلی ممنونم. از تیم تولید تا کارگردان، نویسنده، همه ی کارکنان دیگه و بازیگرانی که باهاشون کار کردم- همه بهترین تلاششون رو کردن و خیلی سخت کار کردن، پس به یه سریال عالی تبدیل شد. بچه ها، خیلی خوشحالم که شما اشتیاق شروعش رو دارین. امیدوارم خیلی ها گل اهریمنی رو تماشا کنن. از دستش ندین. فکر میکنم کووید ۱۹ برای طرفدار ها در ژاپن هم خیلی سخت بوده. اما سلامتی همیشه ارجحیت داره. دعا میکنم که همگی دستورالعمل های پیشگیری از بیماری رو دنبال کنیم، سلامت بمونیم، و خیلی زود همدیگه رو ملاقات کنیم. لطفا سالم بمونین، و همیشه خوشحال باشین. خیلی ممنونم. [به ژاپنی] “دوباره میبینمتون”