LeeJoonGi W korea April 2022 Interview

مصاحبه ی کامل جونگی با مجله ی W korea

دانلود به صورت پی دی اف

برای خوندن مصاحبه برین ادامه

– ما از سریال شبکه ی tvN ‘ گل اهریمن’ که شما همراه با بازیگر مون چه وون در اون بازی
کردین، لذت بردیم. داستانی درباره ی مردی که مظنون به جانی و قاتل سریالی بودن است و یک
داستان رومنس هم داره. از اونجایی که سریال در سپتامبر ۲۰۲۰ به پایان رسید، شما بیشتر چی کار
میکردین؟
+ من بیکار بودم و زمانم رو به تنهایی میگذروندم. برای من، گذروندن زمان توی خونه خسته
کنندهست. من ورزش میکنم، توی سرویس های انلاین چیز میبینم یا درحالی که دراز کشیدم توی
اینترنت میچرخم،خونه رو تمیز میکنم. غیر از این خیلی کار دیگه ای نمیکنم .

– واقعا بنظر نمیرسه کار دیگه ای نکنین)میخنده(
+ من با رفتن به سر صحنه بیشتر شاد میشم. وقتی فقط خونه میمونم، نمیتونم ازش برای تامل و اینکه
ببینم کی هستم اسنفاده کنم. در نهایت اون زمان رو صرف اگاهی پیدا کردن از موجوداتی به غیر از
خودم میکنم. اما وقتی سر کارم، حس عالی دارم چون فقط میتونم روی خودم به عنوان یه بازیگر
تمرکز کنم – برای کارم بازخورد بگیرم و و از نظرات مختلف درباره ی کارم اگاه بشم .

– بازیگر ها چنین بازخورد ها و نظراتی رو ابتدا از طریق انواع پروژه هایی که بهشون پیشنهاد میشه
کشف میکنن. شما انواع فرصت هایی که براتون پیش میاد رو دوست دارین؟
+ برای من، قطعا پیشنهادات زیادی در ژانر های سینمایی، سریال دوره ای و فانتزی بهم میشه. فکر
نمیکنم که هیکل بزرگ و تنومندی داشته باشم یا مرد سرسختی بنظر بیام، اما پیشنهاد هایی توی
همچین ژانر های سخت و دشواری دریافت میکنم. وقتی توی تعطیلات بودم، تقریبا کلی فیلمنامه
دریافت کردم، اما من تشنه ی پروژه های ملودرام، رمانتیک یا قسمتی از زندگی بودم تا در اونها
بازی طبیعی تری رو ارائه بدم. و درحالی که من دنبال چیزی بودم که میخواستم، زمان میگذشت .

– چطور شده که کارگردان ها و نویسنده ها وقتی حرف از چیز های سرسخت و دشوار میشه به لی
جونگی فکر میکنن؟ فکر میکنین به این خاطره که فقط یک استعداد محدود وجود دارد که میتونه
نقش های دشوار رو انجام بده؟)یعنی فقط جونگی استعدادش رو داره این نقش ها رو بازی کنه(
+ من تصمیم گرفتم که این رو به عنوان یه تعارف در نظر بگیرم. چون شما به اسونی بازخوردهایی
مثل این رو دریافت نمیکنین- که تو یه بازیگری هستی که توی یه ژانر خاص تخصص داری. زمانی
که تصمیم گرفتم این پروژه، زندگی دوباره ی من از SBS ، رو قبول کنم، دیدگاهم رو عوض کردم.
چرا تلاش کردم از پروژه هایی که بهم احتیاج دارن دوری کنم؟ فهمیدم که وقتی خیلی درگیر یه
چیز هستین، درنهایت ناخواسته چیزهایی که درواقع در اونها خوب هستین رو رد میکنین. من نمیتونم
برای همیشه مثل الان بدوم، بپرم و غلت بزنم. فکر میکنم باید تا اونجایی که بدنم اجازه میده با
انجام چیزی که درش خوبم دینم رو به کسایی که انتخابم کردم ادا کنم

– چند سال قبل، در برنامه ی ‘knowing brothers’ شما بدون هیچ زحمتی حرکت پا باز ۱۸۰
درجه یا اسپلیت* انجام دادین. هنوزم یادمه که کانگ هو دونگ یه نگاه تحسین امیز بهتون انداخت
که به ندرت انجامش مبده. بعد اون گفت:”بدن جونگی فوق العادست، فوق العادست .”
+ هاها، من واقعا بدن عضلانی خاصی ندارم. دوست دارم با بدنم حرکاتی رو انجام بدم که باعث
میشه بدنم چابک، پیچیده و منعطف بنظر بیاد. بعضی بازیگر ها بدن تنومندی دارن و قدرتمند و قوی
هستن، اما برای من، فکر میکنم سبک من بیشتر شبیه بروس لیه. حتی وقتی برای بدلکاری های
صحنه ی اکشن برنامه ریزی میکنم روی سریع و دقیق بنظر رسیدنشون تاکید میکنم .
* اسپلیت: با دو طرف بدن کامل صاف مثل یک خط صاف قرار بگیره .

– برای یه بازیگر “مبارزه ی اکشن” درواقع به معنی “اجرای)بازی کردن( اکشن” هستش. به
عبارت دیگه، باید بتونین درحالی که همزمان دارین بازی میکنین، به خوبی از بدنتون استفاده کنین .
+ درسته، چون هر چی باشه اینم یه بخشی از بازیگریه. بدلکاری باید کمک کنه حتی اجرای من
بهتر بنظر برسه و شخصیتم و موقعیتی که در اون هست رو منتقل کنه. ما به سادگی نمیگیم چون
حرکات خوب بنظر میرسه پس این یه بازی اکشن عالیه .

– همونطور که بروس لی و دان لی سبک های مبارزه ی متفاوتی دارن، حدس میزنم انواع متفاوت
اجراهای اکشن به انواع متفاوتی از جزئیات نیاز دارن .
+ گاهی، مبارزه باید اونقدر خیره کننده باشه که شکست ناپذیر بنظر بیای مثل توی ژانر فانتزی یا
قهرمانی. زمان هایی هست که مبارزه باید بی تجربه و واقعی بنظر برسه و شامل ضربه زدن، جای
خالی دادن، و غلت زدن برای رهایی شخصیتتون از موقعیت هایی که در اون قرار داره،باشه. توی
سریال قبلیم به نام >دوهفته<، قهرمان داستان توی موقعیت هایی قرار میگیره که از صخره سقوط
میکنه و تقریبا غرق میشه، یا تا گردن دفن میشه و به سختی نفس میکشه. یادمه که مدام غلت
میخوردم و وقتی اون سریال رو فیلمبرداری میکردم هر روز اسیب میدیدم. در یک مقطع من واقعا به
مرگ نزدیک شدم. اون اجراهای اکشن انجام شدن تا ناامیدی رو در شخصیتم نشون بدن. اگر
بخوام شخصیتم ناامید بنظر برسه، باید من، خودم واقعا اون ناامیدی رو احساس کنم. فقط وقتی
میتونم به اون سطح از ناامیدی برسم که مثلا جاییم بشکنه یا به مرگ نزدیک بشم.

– معمولا وقتی یه پروژه تموم میشه این از اختیار بازیگران و تیم تولید خارجه اما الان بیشتر و بیشتر
شاهد وضعیتی هستیم که شما هرگز نمیدونین کِی و کجا چه نوع خبری میشنوین .
+ دقیقا به همین دلیله که هر وقت سرکار سر صحنه هستم حس میکنم که “همین لحظه، همین
حالا” مهمه.]وقتی سرکار سر صحنهام[ میخوام همین الان همین لحظه، هر چیزی که دارم رو پای
اون بزارم. نمیخوام به بودن سر صحنه به عنوان یه تجارت فکر کنم. بخصوص که با انجام کاری که
شامل انتقال و بیان احساسات انسانی هستش، امرار معاش میکنم. تک تک کسانی که باهاشون کار
کردم و در ارتباطم، برام عزیزن. وقتی سخت کار میکنین و با پشتکار زندگی میکینن، حتی بعد از
گذشت اون لحظه هیچ پشیمانی ندارین

– پس شما سخت کار میکنین و با پشتکار زندگی میکنین، و چیزی هست که بتونی بگی ” من در
اون بهترینم”؟
+ خب، فکر میکنم تمام تلاشم رو برای خوب بودن در هر چیزی که انجام میدم، کردم. اول اینکه،
مراعات دیگران رو کردن یه بخش طبیعی از منه. من از اذیت کردن دیگران متنفرم و حتی از ایجاد
حتی یه ناراحتی کوچک برای دیگران متنفرم. پس همیشه چشمهام رو باز نگه میدارم و مدام اطرافم
رو نگاه میکنم. حتی لحظه هایی که فرد مقابل حواسش نیست، سعی میکنم احساسات اون شخص رو
بسنجم و مراعات کنم .

– این لزوما به این معنی نیست که اونها ادم های خوب یا بدی هستن، اما سلبریتی های بیشتر مستعد
این هستن کهخودشون رو به دیگران ترجیح بدن چون این معمولا بخشی از شغل اونهاست- دیگران
دلواپسشون بشن و توجه جلب کنن .
+ من بعد از اینکه به تغییر دادن خودم ادامه دادم چون میخواستم جوری که هستم رو تغییر بدم، به
چیزی که الان هستم تبدیل شدم. وقتی برای اولین بار به محبوبیت رسیدم، فهمیدم تا زمانی که
خودم رو تغییر ندم خیلی دووم نمیارم. وقتی با چیزهای قدیمی درباره ی خودم مواجه میشم، ورژنی
از خودم رو میبینم که الان عجیبه. ‘لی جونگی در ۲۲ سالگی’ و ‘لی جونگی از ۰۰ سالگی به بعد’ دو
شخصیت کاملا متفاوتن .

– میگن ادم ها واقعا تغییر نمیکنن. پس اگه شما واقعا تغییر کردین، به این معنیه که یه اتفاق بزرگ
وجود داشته یا تلاش و کوششی بوده که باعث شده تغییر کنین؟
+ ادم ها میتونن تغییر کنن. اونها تغییر میکنن. تا زمانی که رخدادهایی وجود دارن که برای شما به
اندازه ی کافی بزرگ باشن تا از نفس و غرور خودتون جدا بشین، و تا زمانی که اراده داشته ازش
جدا بشین. من این حقیقت رو که مردم میتونن تغییر کنن از کسی جز خودم یاد نگرفتم. این برای
همه پیش نمیاد که در یه موقعیت جدید قرار میگیرین و در نهایت به اون عادت میکنین یا بزور
توی سرتون فرو میره؟ در مورد من، من خودم اینو به خودم قبولاندم و به شکل درستی تغییر کردم،
چقد خوش شانس بودم) میخنده(

– پس وقتی به این درک بزرگ رسیدین که باید تغییر کنین، این مربوط به شخصیت و نگرش شما
بود؟
+ من یه تصور خاص]درباره چیزی که باید تغییر کنه[ توی ذهنم نداشتم، این برای من یه جستجوی
قدم به قدم بود. چون تا وقتی که واقعا تغییر نکردم، نمیدونستم دقیقا چه کار اشتباهی دارم انجام
میدم، یا کدوم بخشم و چطوری باید تغییر کنه. پس تصمیم گرفتم چیزهای کوچک رو انتخاب کنم
و اونها رو متفاوت از قبل انجام بدم. ]وقتی از خودم پرسیدم[ “من چجور زندگی دارم؟ اونقدر که
باید افراد خاصی رو ببینم، دیدم؟” بعد اول شروع کردم به دیدن اون افراد. یا “من با دقت به
حرف مردم گوش میکنم؟” بعدش شروع کردم به با دقت تر گوش کردن. یا وقتی حس کردم
“فقط گوش کردن بدون نشون دادن هیچ عکس العملی بی معنیه” بعدش شروع کردم به نشون
دادن عکس العمل بیشتر. پس در طول مسیر، قدم به قدم تغییرات کوچک بیشتری ایجاد کردم. و
بعد به جایی رسیدم که حس کردم با همچین تغییرات و اقداماتی که انجام دادم، راحت ترم و
تغییرات یه بخش طبیعی از من شدن .

– برگردیم به ۲۰ سالگیتون، میبینم که فراز و نشیب های خیلی زیادی رو پشت سر گذاشتین که
توی صنعت سرگرمی باهاشون رو به رو شدین. میتونین درباره ی تلاش کوچکی که انجام میدین یا
چیز هایی که ازشون لذت میبرین تا به عنوان یه سلبریتی از منطقه ی امنتون خارج بشین، به ما
بگین؟
+ من عاشق قدم زدنم، پس خیلی قدم میزنم. تماشای چیزایی مثل خندیدن و صحبت کردن مردم،
ساعت ها تمام راه رو تا رودخانه ی هان قدم میزنم و این خیلی سرگرم کنندست. احساس میکنم
وقتی قدم میزنم دنیای بیشتری رو میبینم.

– با تنهایی به خوبی کنار میای؟
+ نه، حس میکنم تنهایی درونم میجوشه )میخنده(. همینطور که پیرتر میشم، حس میکنم موج عظیمی
از این تنهایی من رو در بر میگیره. زمان های زیادی هست که میخوام گرما و محبت مردم رو
احساس کنم، چه از طریق همکاری نزدیک با اونها چه قرار گذاشتن با یکی. سخت ترین بخش کار
من هنوز خود بازیگریه. فکر میکنم بازیگرها باید چیزهای زیادی درباره ی اینکه چطور مردم
زندگی میکنن، بدونن، اما من اغلب موقع بازی به تخیل خودم اتکا میکنم. من به سختی با ادم های
مختلف ارتباط برقرار میکنم و بخش های دیگه ی جهان رو میشناسم… من فقط یه گروه کوچک
صمیمی دارم که بهشون نزدیکم .

– پس برای لی جونگی قدم زدن برای شاداب کردن خودت و تماشای بخش هایی از جهانه و در
عین حال داه حلی برای کنار اومدن با تنهایی هستش که درونتون میجوشه؟
+ این به من فهموند که چرا خرید کفش های گرون که فقط دونده های دوی ماراتن میپوشن، مهمه؛
این چشم های من رو به اون بخش از جهان باز کرد)میخنده(. گاهی مثل یه خریدار اولیه لوازم
الکترونیک رفتار میکنم یا تمام فضای خونهام رو عوض میکنم.به عبارت دیگه بنظرم ‘آنباکسینگ’ و
‘تغییر شکل’ جذابه. من این پروژکتور رو که حتی احساس نکردم لازمه بخرم و ویدئو روی دیوار
پخش کنم خریدم، فقط چون دوست داشتم)میخنده(. بعد به فکرم خطور کرد ” به چه دلیل روی
این زمین من دارم این ها رو روی دیوار پخش میکنم و تنها تماشاشون میکنم؟…” یا وقتی دارم
تصاویر زیبای خونه ها رو برای ایده های تغییر شکل میبینم، اینطوریم که “کاش بتونم خانواده ی
خودم رو توی همچین خونه ی قشنگی تشکیل بدم…” و بعد، میرم بیرون و دوباره شروع میکنم به
قدم زدن. زندگی من این شکلیه.

– امیدوارین که ازدواج بهتون کمک کنه تا نحوه ی زندگی مردم رو بیشتر بشناسین و تغییرات
بزرگی رو برای شخصیت یا حرفهتون به وجود بیاره؟
+ چون بعد ازدواج درباره همه ی انواع احساسات مثل شادی، درد، و غم یاد میگیرم و تجربه کسب
میکنم. من در یک خانواده ی صمیمی با عشق بزرگ شدم. به عنوان یک انسان هدف بزرگ من در
زندگی اینه که یه خانواده مثل اون برای خودم بسازم. همچنین به این معنیه که به عنوان یک
بازیگر رو به جلو میرم، میخوام به همون روشی که تا الان زندگی کردم، ادامه بدم، نه بیشتر، نه
کمتر. اگه بتونیم زندگی یه فرد رو با افزایش سن مثل یه نمودار خطی کاهشی توصیف کنیم، پس
من میخوام که اون کاهش رو زیبا به سمت پایین بیارم. به ارامی و به زیبایی. این یه سفر طولانی تا
زمانی که با موفقیت فرود بیام، خواهد بود. فکر میکنم اگر طی سفر تنها باشم، این یه فرود متزلزل
خواهد بود .

– پارتنر ایدهآلتون چطوریه؟
+ نمیدونم. اگه شخصی رو ملاقات کنم جذبش نمیشم یا احساسات خاصی بهم دست نمیده؟
نمیخوام مثل ادم های بی تجربه بنظر بیام، اما تا اندازهای درسته من بی تجربم) میخنده(. قبلا نگران
۲۰ ساله شدنم بودم اما الان ۲۰ ساله ام و دقیقا همونیام که بودم. حتی از نظر فیزیکی خیلی
تغییری نکردم. حتی اونهایی که توی ۲۰ سالگی هستن از استقامت و انرژی من شگفت زده میشن،
ولی چرا؟ شاید به این دلیل که من تمام انرژیم رو صرف خودم و فقط خودم میکنم؟ من واقعا هیج
رابطه ی شخصی یا خانوادگی ندارم تا این انرژی رو صرفشون کنم.)میخنده(

– حس میکنم لی جونگی در حسرت ازدواجه و همزمان به زندگی که تا به الان به عنوان یه بازیگر
داشته افتخار میکنه .
+ در تمام زندگیم من تلاشگر و سختکوش بودم. بازیگری حرفه ای هستش که برای هر بازیگر
کاربرد خاصی داره. شاید از اون نوع بازیگرهایی نباشم که موفقیت های متوالی داشتن، اما هنوز هم
کسانی هستن که حتی الان بهم پیشنهاد میدن چون انتظارات خاصی رو براورده کردم یا فراتر از
انتظارات بودم. البته افرادی هستن که حمایتم کردن تا غرق دغدغه های بیهوده نشم. اگه یکی دیگه
هم، نه فقط من، تونسته اینطوری زندگی کنه، پس اون کسانی که این رو برای اون شخص امکان
پذیر کردن هم شایسته ی تشویق ما هستند. چون این نشان دهنده ی احساس مسئولیتیه که داشتند .

– وقتی در یک نقطه ی خاص از زندگیتون به ارومی فرود میاین، فکر میکنین اون موقع خودتون رو
تشویق میکنین؟
+ احساس میکنم چیز خیلی خاصی درباره ی “زندگی” وجود نداره. شاید زندگی درباره ی زندگی
کردن در زمان حال و شاد بودن با اون چیزی که الان هستی درحالی که منتظر یه سرنوشت دیگه
ای که اتفاق بیوفته، هستش؟ چه اون ‘سرنوشت’ به معنی شخصی باشه که ملاقاتش میکنم و باهاش
ارتباط میگیرم، چه یه پروژه ای که انجام میدم یا هر چیز دیگه ای.

مطلب پیشنهادی

Seoul music awards 240102

حضور جونگی در سئول موزیک اواردز به عنوان اهدا کننده جوایز بهترین اهنگ، تهیه کننده …

Vogue 2024 interview

ترجمه ی مصاحبه ی Vogue با هنرمندان نامواکترز- بخش مربوط به جونگی “یه وقتهایی همه …

NamooActors Update-Vogue2024

اپدیت نامواکترز با عکس های پشت صحنه ی عکسبرداری هنرمندان نامواکترز برای مجله ی Vogue …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *