Marie claire Magazine/interview

ترجمه ی فارسی مجله ی ماری کلر

انگیزه لی جونگی

بازیگر لی جونگی هرکاری میخواد یا باید انجام بده رو یکی کرد؛ این لی جونگیه که آینده رو در پیش گرفته.

او بازیگر چیره دستیه که نمیتونه از فیلمبرداری دور بمونه. این چیزیه که مردم وقتی سریالهای لی جونگی رو تماشا میکنند فکر میکنند. در زمان کوتاهی که باهم گذروندیم یک مصاحبه مثل این واقعا مثل یک دیدگاه از پایه ساخته شده. با این حال این تقریبا  اعتماد کورکورانه ایه که من به بازیگر لی جونگی دارم احتمالا بخاطر اون چیزیه که او از ابتدای نوشتن این مصاحبه از خودش نشون داده. مصاحبه با بازیگری مثل او خیلی نادره؛ کسی که خیلی مثبته و درباره امیال و آرزوهاش درباره بازیگری بدون هیچ شرطی صحبت میکنه. این حتی بخاطر اینکه اون بازیگری با ۱۳ سال سابقه است نادر تره؛ نه یک بازیگره تازه کار که فقط لذت رو در بازیگری میبینه. در حین مصاحبه٬ او بیانیه«میخوام سالی یک پروژه کار کنم» رو به «باید سالی یک پروژه فیلمبرداری کنم» رو تصحیح کرد . او هرکاری میخواد یا باید انجام بده رو یکی کرد؛ این لی جونگیه که آینده رو در پیش گرفته.

این تابستان او یک بار دیگه فعال شد و در سریال تحقیقاتی جنایی (شبکه) tvn ذهنهای جنایتکار به عنوان  مامور nci «هیون جون» بازی میکند؛ این بازسازی  یک سریال دنباله دار تلویزیونی جنایی پلیسی آمریکایی است که ساخت آن از سال۲۰۰۵ در (شبکه)  cbs       شود.

ذهنهای جنایتکار یک سریال دنباله دار خیلی محبوبه که تا حالا ۱۳در فصل ساخته شده و طرفدارهاش خیلی عمیق دوستش دارند. این بازسازی بیشترین بودجه ساخت در(شبکه) tvn تاکنون و بالاترین انتظارات رو در بین سریال های  نیمه اول سال ۲۰۱۷ رو داشته.  البته که این میتونه فشار زیادی برای ساخت سریال وارد کنه؛ هرچند بعد از تحمیل این فشار٬ هیجان و امید بیشتری به وجود میاد. وقتی به پایان مصاحبه رسیدیم؛ او می گفت که میخواد در تمام عمرش بازیگر باشه. لی جونگی گفت « به جای اینکه درباره آن احساسات دردناک داشته باشم؛ اگر بتونم آنچه رو که باید در این زندگی خوشحال ومصمم انجام بدم؛ فکر میکنم بعد از اون میتونم یک زندگی بی نقص داشته باشم.

شما ۱۰ سال بعد از سریال«گرگ و میش»یکبار دیگه یک مامور شدین

از وقتی که این سریال مدرنی مثل این رو بازی کردم؛ یک مدت میگذره. در مقایسه با سریالهای تاریخی٬ من حس میکنم این یکی میتونه به بینندگان لی جونگی سرزنده و نیرو بخش رو نشون بده. من واقعا در زمان فیلمبرداری لذت میبرم. البته این یک سریال از نوع تحقیقات جنایی  هست؛ اون واقعا سریالیه  که نشون میده؛ عشق در دنیا وجود داره. درعوض تلاش درخور «هیون جون» در سریال اصلی ذهنهای جنایتکار٬ این بیشتر به یک کاراکتر جدید که برای جا دادن فرهنگ کره ای در این سریال ساخته شده شبیهه. هیون جون یک مامورnci هست که به تیم آنالیزورها(ی جرم و مجرم) منتقل میشه. او خیلی مهربان و دلسوزه و خودش رو برای دیگران قربانی میکنه. او همچنین ناگهانی عمل میکند؛ پر از اشتیاقه و شخصیت کنجکاوی داره. هیون جون پلیه بین قربانیان و دایره تحقیقات. البته در بخش اول سریال٬ شما مقداری درگیری درونی بین او و تیم خواهید دید.

 اگر فقط کاراکتر هیون جون رو دنبال کنیم ؛این طوری حس میشه که این سریالیه که در طول زمان رشد کرده.

قادر به کمک به قربانیان شدن؛ هیون جون واقعا این بخش از وجودش رو تحقق بخشید و تونست آسوده تر بشه و رشد کنه و تونست در طول زمان در تیم تحقیقات جنایی با ارزش تر بشه. هرچند که او در جوانی زمانهای سخت و دردناکی رو گذراند؛ او بعد از رسیدگی به پرونده های زیادی خودش رو به عنوان یک مامور  nci همراه با تیم رشد داد. من امیدوارم بینندگان بتونند به وسیله هیون جون در داستان غرق بشند.

میگی جوانی دردناکه؟ قبلا شخصیتهای زیادی رو که باید با درد و رنجها سر و کار میداشتند بازی نکردی؟ برای لی جونگی چه وقت میرسه که مردم احساس ناراحتی کنند؛ مخصوصا در ارتباط با تو؟

درسته. نویسندگان همیشه شخصیت من رو شبیه…والدین در سریال خلق میکنند؛ تقریبا همیشه درگذشته. من حدس میزنم اونها فکر میکنند من از نوع بازیگرانی هستم که واقعا میتونم احساسات چند لایه رو به تصویر بکشم. اونها به نظر میرسه میتونن احساسات متفاوتی از شرایط متقابل بین من و نقش رو بیان کنند. من سپاسگذارم که در این مورد سودمندم؛ اما حتی با همون نوع حس٬ این باید هر سریال با سریال دیگه متفاوت باشه؛ این درحقیقت کاملا سخته.

بنظر میرسه تو همیشه در زمان فیلمبرداری یک فکری داری و همچنین به نظر میرسه این سریال سکانس های اکشن زیادی داشت

اینطور نیست که من عاشق این باشم که به خودم اوقات سختی بدم. اینطور به نظر میرسه که فیلمنامه نویس ها وقتی سناریو رو مینویسند؛ عاشق این هستند که من رو به چالش بکشند(میخنده). همچنین این درست نیست که من رو تحت فشار قرار میدن. بینندگان میتونند سکانس های هیجان انگیز ببینند. من عاشق فعالانه شرکت کردن در فیلمبرداری هستم. من در آنجا نظراتم رو پیشنهاد میدم و کارگردانها همگی واقعا گوش میدن و نظراتم رو در نظر میگیرند.

غیر از این٬ درست نیست که میتونه هیجان انگیز باشه اگر لی جونگی نقش اصلی رو در یک سریال کمدی رمانتیک بازی کنه ؟

من تک تک این سالها در این شغل آرزو میکنم که شخصیتی شبیه CEO یا یک پسر ازCEO رو بازی کنم و به AC ملحق بشم (میخنده).

تو قبلا اشاره کردی که دوست داری هر سال یک پروژه انجام بدی

برای بیشتر مشخص شدن؛ اینطور نیست که من میخوام اما من باید. اگر زمان اجازه بده؛ من واقعا دوست دارم بیشتر از یکی در سال انجام بدم. من درباره انجام دادن دو تا در سال فکر میکنم اما اغلب اوقات  ٬فیلمبرداری یک پروژه نیمی از سال رو در بر میگیره. علاوه براین٬ بیشتر پروژه ها در ژانوری شروع میشن و در جون تمام میشند. اگر چیزی وجود داشته باشد که باهم تداخل زمانی نداشته باشند. برای یک بازیگر٬ تجربه کردن خیلی مهمه. اوقاتی وجود داره خودم رو نگاه و بازخواست میکنم؛ بهرحال من زمانهای با ارزشی رو از دست دادم. من میل خیلی قویی ای در بازیگری دارم. من همیشه میخوام انواع متفاوتی از شخصیت ها رو امتحان کنم؛ حتی اگر اون نقش اصلی نباشه. من همچنین میخوام  بعضی نقشهای متضاد رو که  میتونند بینندگان رو شگفت زده کنند بازی کنم. دلیل این که میخوام در صنعت فیلم خیلی فعال باشم؛ برای ارتباط با مردمه. بیشترشون چیزهایی شبیه اینکه بله ما لی جونگی رو میشناسیم؛او خیلی شناخته شده است میگند. سپس من چیزهایی میگم مثل: جرقتون برای من سودمنده ؛ اما این درست نیست که جنبه های دیگر من رو ندیدید؟

فکر نمیکنی به عنوان بازیگر برای زندگی زیادی تلاش میکنی؟ درست نیست که اگر فقط روی کار تمرکز کنی؛ بیشتر اوقات احساس تنهایی میکنی؟

به خاطر اینکه من با حمل کردن حس مسئولیتم زندگی میکنم؛ فکر میکنم به همین دلیله که همیشه احساس تنهایی میکنم. بهرحال فکری مثل:«وقتی من بازیگر لی جونگی شدم؛ باید برای خوب بازی کردن سخت تلاش کنم و وقتی لی جونگی عادی هستم؛ باید آرام باشم و از زندگی لذت ببرم» فقط٬ این من نیستم. وقتی من در پروژه ای مشغول نیستم؛ معمولا از خودم چیزهایی شبیه این میپرسم:«نباید کاری انجام بدی؟» یا« کجا کاری رو درست انجام ندادم؟» من از اون مدلهایی هستم که  همیشه خودم رو بازتاب میدم. بخاطر اینکه عشق زیادی دریافت کردم؛ طبیعتا احساس میکنم نیاز دارم کمی از این انرژی مثبت رو بر گردونم. بعضی وقتها وقتی نمیتونم با توقعات مردم زندگی کنم؛ درعوض احساس درد میکنم که هیچ کس نمیتونه درکم کنه. از خودم میپرسم چرا نمیتونم با اون ادامه بدم؟ حالا فرایند این نوع فکر خیلی طبیعی به سمتم میاد.

برنامت اینه که همه زندگیت بازیگر باشی؟

من همیشه سوالهایی دریافت میکنم شبیه« میخوای به بازیگری ادامه بدی؟ میخوای یک بازیگر محبوب باشی؟» من واقعا نمیدونم  بازیگر محبوب دقیقا یعنی چی؛ اما من از اون دسته بازیگرهایی هستم که اهمیت میدم مردم دربارم چطور فکر میکنند. ارشدهام میگن اگر به عکس العمل مردم نسبت به خودم زیادی اهمیت بدم؛ یا همیشه نگران باشم دربارم چی فکر میکنند؛ خوب بازی کردن برام سخت خواهد شد. آنها بهم گفتند نمیشه با اون محدود شد. اما بنظر میرسه خیلی برای من سخته که نگران نباشم مردم دربارم چه نظری دارند .

فکر نمیکنی اون افرادی که نسبت به بقیه از خودشون راضی ترهستند؛ معمولا ارتباط دو طرفه بیشتری با مردم دارند؟ لی جونگی که امروز میبینم؛ بنظر میرسه از نوعیه که تصمیم میگیره بازیگری بشه که با همه پیشنهادات مردم روبرو میشه.

درسته٬ من از این نوع بازیگرها هستم. آدمهای مثل من به انتقادات منفی خیلی حساس هستند. برای من خیلی راحته که احساس پایین تر و بی ارزش بودن بکنم. همچنین وقتی این اتفاق بیافته؛ این خیلی ساده بدنم رو به لرزش درمیاره. اما خوشبختانه بهترین تلاشم رو میکنم تا مثبت فکر کنم. تا حالا٬ تجربه فشار عمیقی نداشتم؛ اما این به این معنی نیست که من باید فکرم رو استراحت بدم. مردم میل دارند بگند که وقتی مسن تر شدی؛ ذهنت ضعیف تر میشه. در ادامه من شروع کردم به فکر کردن دربارش و فکر کردم شاید من یک جنبه شکننده ای دارم. بعضی وقتها در گذشته که سرگردان بودم؛ میتونستم در عرض یک هفته یا همین حدود تصمیم بگیرم؛ اما الان این یک ماه وقت میبره.

اگر خیلی بدبین هستی؛ انتخاب پروژه بعدیت میتونه زمان خیلی طولانی رو بگیره. این بخاطر اینه که تو نوع خاصی از اراده که بهت این توانایی رو میده تاهمیشه خیلی قوی برگردی داری ؟

بعضی ها بهم پیشنهاد میکنند استراحت کنم. برای موفق شدن یک سریال نباید فقط بازیگر اصلی کارش رو خوب انجام بده؛ عوامل دیگری وجود دارد که نیاز هست زمانی اتفاق بیافتند. شاید من زیادی هیجان زده هستم؛ اما من حس میکنم اگر فقط اونجا بشینم و نگران نباشم؛ وقتم رو تلف میکنم. در عوض آن فکر میکنم چرا من موفق نیستم؛ من بیشتر ترجیح میدم پاسخ ها رو در مجموعه(محل فیلمبرداری) پیدا کنم. برای پیدا کردن جوابی که به دنبالش هستم؛ من فکر میکنم تنها راه ادامه دادن به فیلمبرداری باشه. به طور مثال٬ جواب سوالهایی شبیه« چرا من این کار رو میکنم؟ چرا رو به جلو حرکت نمیکنم؟» فقط زمانی به دست میاد که من در حال فیلمبرداری هستم و آن تنها جاییست که من میتونم جواب رو پیدا کنم. من همیشه میخوام در مجموعه فیلمبرداری باشم.

من فکر میکنم  الان  کاملا روشن شدم که چقدر در محل فیلمبردرای بودن رو دوست داری؛ من شنیدم که تو حتی سناریوهایی که دقیقه آخر تولید شدند رو دوست داری .آیا تو معتاد کار هستی؟(خنده)

من فکر میکنم این بخاطر این هست که من از حفظ کردن چیزها خوشم میاد(خنده). راهی وجود نداره که من تک تک دقایق زندگیم رو فقط با بازیگر بودن پر کنم؛ بنابراین بین پروژه ها٬ آلبوم میسازم یا فن میتینگ برگذار میکنم. البته این راه من برای نشون دادن سپاسگذاریم از طرفدارهام هست. همزمان٬ تشویق های جدید و احساسات رو از طریق این فعالیتها بدست میارم. این درست نیست که یک بازیگر باید منبعش رو از خوشبختی یا احساسات بگیره؟ من فکر میکنم این تداوم کار یک بازیگره.

معمولا وقتی انرژیت رو روی چیزهای متفاوت زیادی بگذاری به سرعت خیلی خسته میشی؛ اما بنظر میرسه تو کاملا برعکسی

من طرفدارهایی دارم که نگران این هستند که من فیلمبرداری رو برای داشتن این فن میتینگ ها در دستور کارم به تعویق بندازم و بهم میگند که من واقعا نیاز نیست انقدر زیاد ازشون تشکرکنم(میخنده).موضوع واقعا این نیست؛ هر بازیگر راه خودش رو برای تمدد اعصاب بین پروژه ها داره و این یک راه برای تمدد اعصابه.

من حس میکنم تو زندگیت رو خیلی خوب سرو سامان دادی

فکر نمیکنی یک آدم خسته کنندم؟

در عوض اینکه میگی خسته کننده هستی؛ من فکر میکنم تو واقعا میدونی چطور وقتت رو برنامه ریزی کنی

در گذشته من واقعا به خودم افتخار میکردم که میتونم زمانم رو برنامه ریزی کنم. واقعیت اینه من نصیحت آدمهای نزدیکم رو نمی پذیرم. اونها میگن بیشتر برو سفر ٬چیزهای جالب شروع کن و چیزهای جدید تجربه کن. اما واقع٬ من حالا دیگه به غیر از خونه باید برم به٬محل های فیلمبرداری و موردهای مرتبط مشاغل دیگر. با اینکه من مواقع زیادی به تایوان رفتم؛ من واقعا زیاد درباره تایوان نمیدونم. من بجز هتلی که در آن میمونم و جایی که اجرا میکنم جایی نمیرم. با اینکه کارکنانم بهم میگند جایی که من قبلا رفتم برو گشت و گذار و خرید٬ من احساس میکنم بعد از تمام شدن کار نباید براشون زیادی دردسر درست کنم.

من واقعا این رو دوست ندارم؛ بنابراین پیشنهادشون رو رد میکنم. من بهشون میگم که احساس خیلی شادی دارم که میتونم چنین خاطرات عالی بسازم. واقعا چند نفر تو دنیا میتونن چنین تجربه ای داشته باشند؟

بنابراین الان خوشحالی

البته.الان واقعا هیچ چیز دیگه ای تو ذهنم نیست؛ بنابر این مصاحبه کردن با من باید خیلی خسته کننده باشه. بعضی از گذارشگرها سوالهایی شبیه این ازم میپرسند:« ما درک خوبی از لی جونگی بازیگر داریم؛ لی جونگی عادی چطوره؟ من باید مثل بقیه بازیگرها چیزهای جالبی رو باهاشون به اشتراک بزارم؛ بنابراین وقتی چنین سوالی ازم میشه یک کم ناجوره.  من حتی درباره انجام دادن  پارارگلایدینگ(پرواز کردن با پاراگلایدر) فکر کردم؛ فقط تا چیزی وجود داشته باشه که برای نوشتن مصاحبه بتونیم راجع بهش حرف بزنیم(میخنده). من حس میکنم اگر بتونم تجربیاتی مثل«من اون زمان تقریبا پام رو شکستم» یا یک چیزی مثل همین رو به اشتراک بزارم؛ خوانندگان بیشترعلاقه مند میشن.

صحبت مسائل روزمره شد؛ شنیدم نوشیدن رو دوست داری

این دلیلیه که چرا طرفدارهام واقعا نگرانم هستند. زندگی من خیلی پرتنشه؛ بنابراین قطعا عالیه که چیزهایی وجود دارد که من میتونم برای تمدد اعصاب انجام بدم. من عاشق اینم که با بقیه مست کنم و فقط گپ بزنم. وقتی به صحبت بقیه درباره آنچه در زندگیشون افتاده گوش میدم؛من همچنین در ذهنم تجسمش میکنم. یک وقتی که به عنوان یک حرفه ای اجرا رو میبینم؛ زمان زیادی برای تماشا کردن و شنیدن قطعات در آرامش وجود نداره؛ به این دلیل برای من با ارزش تر شده. اغلب من هم درباره خودم حرف میزنم.

این طور نیست که موقعیت نوشیدن رو برای بیشتر سریالها به وجود بیاری؟

گمونم ما همگی تا آخر درباره کار حرف میزنیم(میخنده). من قبلا  بارها موقع نوشیدن گریه کردم. درگذشته وقتی میدیم مردم گریه میکنند؛ میخواستم بهشون بگم:« این خجالت آوره.آیا مستی؟» من نمیدونم اگر این بخاطر اینه که پیر شدم. مثل این نیست که من واقعا مستم؛ اما اگر کسی چیزی بگه  که قلبم رو تحت تاثیر قرار بده؛ اشک هام بی خبر میخوان بیرون بریزند.

صبح وقتی از خواب بیدار میشی پشیمون میشی( درباره گریه کردن بعد از مست شدن)؟

اون اوایل بله. حالا٬ من حس میکنم این بخاطر ایبنه که من یک بازیگرم. من فکر میکنم این تا حدی طبیعیه. من دیگه خجالت نمیکشم(خنده). این بهتر از اینه که عصبانی و مست بشی؛ درسته؟ اگر من نتونم خودم رو برای گریه نکردن کنترل کنم؛ حداقل میتونم خوب گریه کنم؛ مثل یک بازیگر.

توحتی وقتی مستی باید بازیگر باشی؟ جای تعجب نیست؛ تو یک بازیگر ذاتی هستی

من فکر نمیکنم ذاتا بازیگر بوده باشم. شاید من کسیم که واقعا درباره دانش بازیگری میدونه. من فقط همیشه بهترین کارم رو انجام میدم. در حین بازی همیشه قلبم ازهم میپاشه؛ بنابراین من واقعا میخوام مطمئن بشم که همیشه جزو بهترین های بازی(این عرصه) هستم. حتی اگر نتونم مثل  یک«نابغه بازیگری»بشم. اگر همه عشق مردم رو دریافت میکنم؛پس باید سخت تر کار کنم.

مطلب پیشنهادی

Joongi’s day 2024 in Seoul

اپدیت وبسایت جونگی با خبر فن میتینگ در سئول در تاریخ ۱۱ می ۲۰۲۴ با …

Moon lovers Scarlett heart:Ryo-Script book Writer’s Ver

انتشار کتاب فیلمنامه ی عاشقان ماه پس از هفت سال، شامل حذفیات سریال ترجمه ی …

Namooactors 20th anniversary LJG massage

پیام جونگی به مناسبت بیستمین سالگرد نامواکترز در جشن با زیرنویس فارسی چسبیده 720p/24Mb 360p/4Mb

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *