Vogue Korea

ترجمه ی فارسی مصاحبه ی مجله ی ووگویه

طرفدار ورژن اصلی ذهن های جنایتکار

 لی جونگی : من این سریال جذاب را خیلی وقت پیش تماشا کردم,گرچه من نمیتونم به عنوان یک طرفدار محسوب بشم.ورژن اصلی سریال توسط بسیاری از طرفداران مورد توجه و عشق قرار گرفته شد به همین خاطر من به خاطر انجام دادن این پروژه بسیار هیجان زده ام,اما همزمان احساس فشار زیادی میکنم. ورژن کره ای این سریال باید با یک دید تازه ای دیده ای بشود , ورژن اصلی این سریال بیشتر بر روی تحقیق و بررسی متمرکز شده است ولی ورژن کره ای زمینه های بیشتری را داراست, اگر مراقب نباشیم ممکن است که زیاده روی شده باشد اما این سریال,متفاوت به نظر مییرسد به همین خاطر من باید به آنالیز کردن و فکر کردن در طی فیلمبرداری ادامه بدهم.

نقش شما کیم هیون جون به نظر میرسد که هیچ نقش معادلی در بین نقش های ورژن  اصلی نداشته باشد.

نقش هیون جون کارکتری هست که در ورژن اصلی این درام وجود ندارد.این کارکتر عضو تیم تحقیقات میباشد, در مقایسه با بقیه ی اعضا , او به عنوان یک پروفایلر(متخصص جرم شناسی که NCIخاص رفتار جنایتکاران را برای پیدا کردن نشانه ها مطالعه میکند که بتوان آنها را دستگیر کند) پیشرفت میکند. در خیلی از کارهایم , من نقشی را بازی کردم که پیشرفت میکند و بزرگ میشود ولی در این درام بینندگان, اعضای دیگر تیم را توسط من(هیون جون) خواهند شناخت.

به نظر میرسد که سریال “ذهن های جنایتکار” توانایی بازیگری شمارا به خوبی به  نمایش میگذارد.

هر دفعه که من یک کار جدید را شروع میکنم این رو میشنوم که میگن “این کار بهترین ترکیب بازیگری برای لی جونگی است” (باخنده) پس به نظر میرسد که من نقش های متفاوت رو به خوبی در میارم و به نمایش میگذارم.

شما سون هیون جو را به عنوان بازیگری که خیلی به او احترام می گذارین انتخاب  کردین,وقتی که برای اولین بار او را ملاقات کردین چه احساسی داشتین؟

من اولین بار او را به خاطر نوشیدنی ملاقات کردم.من به او گفتم:(بعد از این که شنیدم شما در این پروژه بازی می کنین تصمیم گرفتم که من هم در این کار بازی کنم.) و ایشون هم گفت:(دروغ نگو!) به هر حال ایشون واقعا یکی از دلایل من هستن که تصمیم گرفتم در این پروژه شرکت کنم,من همیشه مشتاق این هستم که با دیگر بازیگران ارتباط متقابل برقرار کنم. قبلا وقتی که احساس میکردم در بازیگری پیشرفت کردم,بیشتر اوقات مواقعی بود که با ارشدهای مختلف خوب کار کردم. ارشد سون تازه وارد ها را نصیحت میکرد که : (با متد خودتون بازی کنید چرا باید پس رفت کنید و فکرتون رو به خاطر افکار دیگران عوض کنید, کارکتری که شما میسازید تنها نقشیه که در دنیا وجود دارد) من احساس میکنم که ایشون به بازیگران اعتماد دارد.ایشون همیشه مارو به خوردن نوشیدنی بیشتر تشویق میکند,به نظر میرسد که خیلی رابطه ی خوبی با نوشیدنی داره :)) من فهمیده ام که ایشون از ملاقات های نوشیدنی که باهم داریم به طور خوبی استفاده میکنه مثلا ایشون نمیگن که بیاید امروزو شاد باشیم و بنوشیم, بعد از یک گیلاس ایشون به ما اجازه میدن که در مورد مشکلاتی که در مسیر پیشرفتمون مواجه شدیم حرف بزنیم, من که خیلی دوست دارم بعد از نوشیدن در مورد این جور مسائل صحبت کنیم(با خنده)
هم در راند اول تا ساعت ده شب ، ارشد سون از اون شخصیت ها نیستن که دو یا سه تا راند نوشیدنی بخورن ادامه میدن. چند روز پیش یک دورهمی داشتیم, هردوی ما (منو ارشد سون) اول همه مست شدیم ولی بقیه کم کم مییخوردن, مادوتا پشت سرهم میخوردیم یعنی اینقدر میخوریم تا اینکه بیهوش بشیم(باخنده)

در ورژن آمریکایی تعدادی از بازیگران بودند که خیلی در پروژه غرق شده بودند و ارتباط برقرار کرده بودند و از اینکه پروژه را ترک کرده بودند ناراحت بودند, آیا شماهم به این احساسات و مشکلات تا الان برخورد کردین؟

وقتی که به گذشته در کارم در سریال”دوهفته” نگاه میکنم, هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ فیزیکی خیلی زجر کشیدم همینطور در سریال “گرگ و میش” اینطور بودم. یادم هست که اون موقع ها خیلی حساس شده بودم, کلا شخصیتم جوری هست که سرکار خیلی شوخی میکنم ولی برای سریال “دوهفته” اینقدر راحت نبود. این دفعه سر این کار جدیدم من تنها نقش اول نیستم به همین خاطر فکر میکنم باید بهتر باشه, واقعا مشتاق این کارم و انتظارش رو میکشم. من واقعا اینجور بازی هارو دوست دارم اینکه در نقش غرق بشین, احساس میکنم واقعا بازیگری واقعی رو انجام میدم(باخنده) به همین خاطر من در بسیاری از پروژه های مختلف بازی کردم.

به نظر میرسد که شما به نقش هایی بیشتر علاقه دارین بازی کنید که مردهایی هستند که  زندگی معمولی دارند و عادی هستند که به مشکلات و مسائل ناسازگار درگیر شده اند.

بیشتر بازیگران این طور نقش هارا دوست دارند نه؟! ولی من به حد نگران کننده ای دوست دارم. من زمانی که بتونم با نقشم به بینندگان امید بدهم احساس رضایت میکنم. اگرچه بازیگر بودن یک شغل است ولی من دارم این کار رو با یک رفتار هنرمندانه انجام میدم. من نمیگم که بازیگر به دنیا آمده ام یا استعداد بازیگری دارم ولی در قبال چیزی که دوست دارم و آرزو دارم انجامش بدم تلاش میکنم و در این روند قطعا با مشکلات و موانع مواجه شدم و تلاش کردم دونه به دونه از پسشون بر بیام, این افکار شعار من در زندگی هستند. من فکر میکنم تا حالا مدیریت کردم تا این شعار رو نگه دارم.

چرا فکر میکنین که استعداد بازیگری طبیعی ندارین؟

اگر من بازیگر به دنیا آمده باشم باید نقش را فقط در طی یکی دو روز بتونم آنالیز کنم و درش بیارم, ولی من معمولا باید در مورد نقشی که میخوام بازی کنم یک هفته تا دوهفته این کارو انجام بدم, فقط با این مقدار و زمان میتونم بیننده هارو راضی کنم,پس کار آسونی نیست.

چه کارهایی هستند که شما به عنوان مرجع بهشون مراجعه میکنین؟
یادگرفتن. با یاد گرفتن میتونم خودم رو پرورش بدهم و بعد در یک نقطه مشخص میتونم در کارم غوطه ور بشم. حتی سر صحنه فیلم برداری نه فقط زمانی رو برای آماده شدن سپری میکنم بلکه همه چیز رو از اول تا آخر آماده میکنم,به این خاطر که فقط زمانی که صحنه فیلم برداری به یک مکان بازی تبدیل بشه من میتونم بازی رو خوب انجام بدم و بازی خوبی رو ارایه کنم.

آیا متد بازیگری و بازی طبیعی باهم دو تئوری متفاوت هستند؟

برای من , اول با متد بازیگری شروع میکنم بعد تبدیل میشه به چیزی که از قلبم میاد و طبیعی است , به همین خاطر هست که من همیشه مضطرب هستم. من نسبت به بقیه دو یا سه برابر بیشتر برای آماده شدن تلاش میکنم, وقتی بازیم مشخص شد و شناخته شد احساس خوبی پیدا میکنم و فکر میکنم که میتونم انجام بدم.

آیا شناخته شدن توسط صحنه های اکشن یک استعداد طبیعی است؟

این هم با آماده سازی مداوم بدست آمد, وقتی که برای اولین بار تصمیم گرفتم که بازیگر بشوم هیچ چیزی نداشتم , هر روز دوست داشتم که یک چیز جدید یاد بگیرم همون موقع شروع به یادگیری کارهای اکشن کردم. زمان که گذشت نتیجه اش راهم گرفتم. بیشتر افرادی که اطراف من بودن گفتن که من بازیگر به دنیا آمدم ولی من اینجوری حس نمیکنم. هر دفعه که به ست فیلمبرداری جدید وارد میشوم انگار دارم برای اولین بار فیلمبرداری میکنم. باتوجه به تجربه های گذشته ام میتونم به راحتی باهمه چیز کنار بیام, اگرچه معمولا قبل از فیلمبرداری شب قبلش اصلا نمیخوابم, این احساس استرس آور اصلا طی این سال ها درست نشده و هنوز مثل قبل هاست.

مانیتورینگ و ریتینگ ها,خبرها و بیننده ها طرفدارها و جواب های آنلاین و آفلاین  بخشی از پرکاری و تلاش های اوست.

ارشد ها همیشه به من میگن که فقط مواظب خودم باشم و اینقدر با نگرانی زندگی نکنم و من هم جواب میدم نمیتونم و نمیشه, ولی وقتی که پروژه هام پخش شد و من نتیجه هارو میدیدم خودم رو تاحد زیادی مقصر میدونستم, من در مورد اینکه چه کار میتونم بکنم که کمک باشه خیلی نگران هستم. اگر نمیتونین از تلاش سخت لذت ببرین پس امکان موفقیت وجود ندارد, خوشبختانه من از این تفکر لذت میبرم , در مقابل وقتی بیشتر احساس خستگی میکنم, این زمان هارو دوست ، که به زندگی عادی برمیگردم به همون لی جونگی ندارم گرچه وقتی که فیلم برداری ندارم فن میتینگ هارو برنامه ریزی میکنم, آلبوم بیرون میدم و خلاصه هرچیزی رو امتحان میکنم. نمیشه کاریش کرد من ترجیح میدم بازیگر باشم تا احساساتم رو ارضاء کنم ،دلم میخواد یک چیزی بدون وقفه بسازم تا از اون انگیزه رو بدست بیارم.

معمولا چه نوع کتاب هایی رو مطالعه میکنید؟
من فقط فیلم نامه میخونم، از یک زمانی به بعد دیگه کتاب نمیخونم ، از طریق موبایل میتونم راحت اخبار در مورد اقتصاد،علم و… را باخبر بشم. در مقایسه با خوندن کتاب ها بیشتر میخوام به اخبار و اطلاعات خیلی سریع دسترسی پیدا کنم.

آیا از موقع شروع کارتون شروع به تغییر کردین یا به تدریج تغییر کردین؟

من آروم و به تدریج تغییر کردم ولی کم و بیش بدون تغییر و ثابت موندم. در طی پروسه به خاطر رفتارم خیلی بهم سخت میگذشت ولی بعدا یکدفعه این رو فهمیدم که من درست دارم پیش میرم. شاید بعضی ها بگند که چرا اینقدر احساساتتو درگیر زندگی میکنی، تو باید ذهنتو خالی کنی تا یک زندگی با آرامش رو داشته باشی ، منم این تئوری رو میدونم ولی ایم چیزی هست که من هستم. بعضی روزها ممکنه احساس خستگی کنم و تغییر کنم. از وقتی که عشق همه رو بدست آوردم باعث شد که بیشتر مشتاق باشم. من فکر میکنم خیلی خوش شانس بودم، وقتی که به گذشته فکر میکنم آرزوم این بود که بازیگر بشم ولی به یک ستاره بزرگ تبدیل شدم. از اون موقع من روی روش به خصوص خودم اصرار داشتم دیگه از همون اوایل از باختن متنفرم ،در مورد اینکه به چی فکر کنم، برای چه چیزهایی مسئول باشم،چطور باید زندگی کنم و اینکه چطور باید اعتمادی که مردم به من دارند رو نگه دارم نگران هستم، گرچه شروع کردم به رفتارهای بچه گانه ولی بعد فهمیدم که با تعامل با دیگران میتونم خودم رو هم غنی کنم،به همین خاطر طبیعتا تغییر کردم.

ظاهر شدن در زمان حال و بعد دوباره بازی کردن در کارهای تاریخی،به نظر میرسد که  شما یک سبک و هنر خاصی رو ساختید.

تو برای “،” “تو برای داستان های فانتزی مناسب هستی””,تو برای داستان های تاریخی مناسب هستی دوره های سخت مناسب هستی” وقتی این جمله هارو میشنوم خیلی خوشحال میشوم چون که احساس میکنم یک بازیگری هستم که مفید واقع شدم. طرفدارهام همیشه من رو تشویق میکنند که نقش های سبک تر بگیرم و زیاد تو خاک و خون نباشم، فقط یک کت و شلوار بپوشم و دخترهارو مجذوب خودم بکنم(باخنده) بیشتر مواقع مصاحبه های من با این جمله تموم میشن که”امیدواریم که لی جونگی را در کارهای کمدی رمانتیک ببینیم”من واقعا در این مورد هر سال استرس میگیرم. تاسف باره که من اینطور کارها بهم پیشنهاد نمیشه ولی کارهای درام رمانتیک با داستان های خوب پیشنهاد میشه، حتما خیلی بد و ناراحت کننده میشه که آدم تو یک کار عاشقانه نامناسب بازی کنی،من به نظرتون میخواهم اینجور کارهارو انجام بدم؟! من در مورد این مسائل خیلی نگران و حساسم و فکر میکنم به همین خاطر بسیاری از شانس هام رو از دست دادم،خوشبختانه بین فیلم نامه هایی که رد کردم سریال هایی مثل “زادگان خورشید”یا”گابلین” نبوده(باخنده)

انتخاب ها و نتیجه ها

وقتی که از نزدیک و با دقت بررسی کردم، سریال های تاریخی که انجام دادم همه متفاوت بودند،گرچه این دوتای آخری که انجام دادم هردو زمینه فانتزی داشتند. وقتی فیلم نامه هاشون رو دریافت کردم برای یک مدت طولانی بررسیشون کردم،من یک پروژه با یک ایده جدید میخواستم, کارکنان دورهم جمع شدند و خیلی سخت برای تصمیم گیری فکر کردند. “تو نمیتونی .”ولی این کار متفاوته”،”دوباره در درام تاریخی ظاهر بشی در مورد کار”تفنگدار چوسان” نظرها این بود که پروژه ای هست که دوتا دوران متفاوت داره،در مورد “دانشمند شبگرد” داستان یک خون آشامی بود که در دوران چوسان زندگی میکند و بعد در مورد
“عاشقان ماه” داستان یک زن نقش اول بود که به گذشته برمیگرده و به علاوه جنگ بین برادران بود که این هم یک پروژه با دو دوره متفاوت بود،دیگه همینجوری پیش میرفت(باخنده) حتی برای درام های مفهومی همینجوری بود،مثلا برای سریال”دوهفته” بازی یک مردی بود که در سن کمی پدر شده بود(باخنده)

 شما اخیرا در فیلم “رزیدنت اویل” و  “هیچوقت نگو خداحافظ” ظاهر شدین که هردو فیلم های خارجی هستند،چرا فیلم های کره ای رو کم کردید و بازی نمیکنید؟

بعد از تمرکز کردن روی سریال های درام یکدفعه فهمیدم که کارهام در فیلم به طور قابل توجهی کم شده. اخیرا با اشخاصی که در صنعت فیلم هستند ملاقات داشتم و به اون ها گفتم که اصلا برام مهم نیست که نقش های کوچک و سنگین بازی کنم ،تا اونجایی که بتونم در فیلم مفید واقع بشم هر نقشی رو قبول میکنم.لازم بود که این کار رو به عنوان ماموریت انجام بدم به همین خاطر دارم تلاش میکنم.

به نظر میرسد که پروسه طرفدار لی جونگی شدن شبیه به هم هست؛اول شخص با خود  میگه این نمیتونه بازیگر مورد علاقه من باشه ولی بعد از نگاه کردن یه پروژه اون فرد با خودش میگه که یعنی واقعا همچین شخصی هست و بعد وقتی گرفتار میشوند شروع میکنند به نگاه کردن تک تک کارهای گذشته و احساس میکنند که این همون بازیگری هست که میتوانند بارهاو بارها تماشاچی او باشند.

از اونجایی که من به عنوان بازیگر کارهای تاریخی شناخته شدم ، ممکنه یک آدم متفاوت را ازمن بشناسند,بیشتر طرفدار هام که بعد از کار “عاشقان ماه” آمدند جوون تر هستند, بعضی از اون ها حتی نمیدونند که شخصیت واقعی من چجوری هست”آیا جونگی خیلی باحاله؟ چرا اینقدر اینجا خوشتیب و جذابه؟”(باخنده) من واقعا خوشحالم که طرفدارای جدید و متفاوت دارم پیدا میکنم.

در زندگی واقعی خیلی مردانه هستین اما در شروع کارتون خیلی بیشتر شبیه مردهای زیبا بودین،چه حسی داشتین؟

اگر الان از من بپرسین،احساس میکنم یک پدیده ارزشمندی برام بود.اما زمانیکه تازه کار بودم اینکه بتونم همچین عنوانی رو کسب کنم اینو منعکس کرده بود که خیلی از مردم افسون گوگ گیل شده بودند. اون موقع کارگردان در مورد برملا نکردن خود واقعی خودم خیلی سخت گیر بود،مجبور بودم خیلی از چیز هارو به همین خاطر به مدت یکی دوسال این تصویر از خودم رو اینطور نگه دارم،خیلی سخت بود ،هرکاری انجام میدادم مورد قبول نبود. بعد از هفت سال من یواش یواش شروع به کسب شناخت به عنوان یک بازیگر شدم.تصویر من به عنوان یک بازیگر زنانه میتونه رو پروژه تاثیر بذاره و گستره ی کار من رو کمتر بکند.گرچه یک موهبت بسیار بزرگی بود ولی یک چالش خیلی بزرگی هم بود،شاید به همین خاطر من روی درام های اکشن بیشتر دارم تمرکز میکنم تا وجه مردانگیم رو نشون بدم.

تجربه جمع شده در طی اون زمان واقعا برای کار من مفید بود ولی همه جای بدنم زخم  هایی دارد که نشانه و یادآوری صحنه های اکشنی هست که خودم انجام داده ام.

انجام دادن بدل توسط خود بازیگر کاملا خوب نیست،اصلا تئوری بدل داشتن همون امکان زخمی شدن هست به همین خاطر انجام دادن بدل های خودم باعث زخمی شدنم میشود،اما هنوزم خودم بدل های خودم رو انجام میدم به خاطر اینکه به حس صحنه خیلی کمک میکند،گرچه الان کمتر احساس انعطاف پذیری میکنم. در گذشته میتونستم کل شب رو ضربه های چرخشی بزم ولی الان بعد از دو ساعت احساس میکنم که ماهیچه هام دارن تیکه تیکه میشوند. من با خیلی از گروه های بدل آشنا هستم،بعد از مدتی که ملاقاتشون کردم اون ها به من گفتند که جونگی هم دیگه سنش بالا رفته و پیر شده “فقط ضربه های به سینه کافیه” وقتی این رو شنیدم خیلی ناراحت شدم و داد کشیدم که “چرا فقط ضربه هایی که تا سطح سینه است رو انجام بدم،این دیگه دیوونگیه دیگه این حرف هارو نزنین!”

به نظر میرسد که تنها چیزی که دارین روی آن تمرکز میکنید پیشرفت کردن در حیطه ی  بازیگری است،درسته؟

من وقعا هیچ چیزی جز بازیگری نمیشناسم،حتی خانواده ام به من گفتند که فقط روی بازیگریت تمرکز کن،اجازه نده که مردم از تو بدشون بیاد و دوستت نداشته باشن!

. شاید بتونید به طور مداوم در سیستم بازیگری پیشرفت کنید

بله،هدف نهایی من این هست که یک بازیگر مفیدی بشوم،بازیگری که میزان استفاده ی بالایی داشته باشد.رفتن به هالیوود عالی بود این نشون داد که من خیلی مفیدم(باخنده)

(Translate: Sh.narrator (@Bestofkorea

مطلب پیشنهادی

Seoul music awards 240102

حضور جونگی در سئول موزیک اواردز به عنوان اهدا کننده جوایز بهترین اهنگ، تهیه کننده …

Vogue 2024 interview

ترجمه ی مصاحبه ی Vogue با هنرمندان نامواکترز- بخش مربوط به جونگی “یه وقتهایی همه …

NamooActors Update-Vogue2024

اپدیت نامواکترز با عکس های پشت صحنه ی عکسبرداری هنرمندان نامواکترز برای مجله ی Vogue …

2 دیدگاه

  1. ???????????????

  2. وای اون تیکه که در مورد کمدی رمانتیک گفت حرف دل من بود ولی خیلی خوب گفته بود که کارای سطح پایین کمدی رمانتیک نمیخواد انجااام بده اصن حال کردم ب خاطر همین فکراشه که این همه طرفدار داره :۲۹: :h2: :h2:

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *